مجموعه (میکستیپ) عرفان از وطن پرست با تهیهکنندگی توگود و دیاکو و طراحی جلد میثم سیاف در یازدهم خردادماه ۱۳۹۸ منتشر شد. ارشیا و اغوا به عنوان رپکن میهمان در این مجموعه حضور دارند.
خرید و حمایت از این مجموعه:
برای دریافت جداگانه آهنگ ها روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
مقدمه (آرامش)
رپکن: وطن پرست
بیت: Coalt Art
میکس و مسترینگ: توگود
جلد: میثم سیاف
چرک
رپکن: وطن پرست
بیت: Ben Maker
میکس و مسترینگ: توگود
جلد: میثم سیاف
رُک
رپکن: وطن پرست و ارشیا
بیت: Nid Prod
میکس و مسترینگ: دیاکو
جلد: میثم سیاف
تظاهر
رپکن: وطن پرست و اغوا
بیت: Hanto
میکس و مسترینگ: توگود
جلد: میثم سیاف
خط
رپکن: وطن پرست
بیت: Hanto
میکس و مسترینگ: توگود
جلد: میثم سیاف
پایان (هدف)
رپکن: وطن پرست
بیت: Nohidea
میکس و مسترینگ: توگود
جلد: میثم سیاف
متن و تفسیر
برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
مقدمه (آرامش)
این آرامش رو میدون وجود توام، مثل تحمل زمستون و شکوفه شدن
برام مهم نیست ته قصه چی شد، دیگه نیستم اون آدمی که غبطه میخورد
به گذشته که درگیر یه عشق بی خودی الکی تشنه میشد
یه صدایی از لا به لای ورقهای شعرم گفت خودت رو زندگی کن
همون آدمی که ایستاده ماه رو تو شب ببینه داد بزنه هیپ هاپه تار پودم
بی خوابه پا سرودش، این بارم جا کدورت میندازه تاسو رو تخت
میزنه با سکوت هر مهره ای صد راهشه
میسازه پاشو تو کفش کسی نکرده پابرهنه میشماره تاولاش رو
هنوزم راهوار بی آلایش با تلفات این پیچ، کنار میاد تو سرش کلمات بیت
ریپلی تو گوش هد میزنه بین آدما متر میکنه خیابونو با قدمای ریتمیک
شبگرد در به در خواستار دیدن از یه دریچه جدید پی بازتاب بی شک
تو این محدودیت میخونم از خاستگاه دیگم، من عرفانم تو این خیابون جاودانه میشم...
چرک
چرک نویسم تو دستمه چون ریشه داره جریان تو سرم
کلی کثافت تو ریه هامه، تنهام و عامل فساد فکر جامعه
که بکنم رخنه با یه چش، یا حَوَل اسکناس چرک
نه، نبودم حتی اون آدمی که از نطفه بارشه، قرص ثابته تو خیابون
نه پاچه تا ناف کشیدم، مثل توعه نفله فاحشه نبودم
راه میرم رو خط خودم، فلبداهه چرت نمی گم
افتراء نصف این شهر، به من و امثالم یه ابتذال بی ربط
وقتی تو راهی که داری نیس پشتت هیچکس، طرف تو فاز چندتا ملیجک پوستر میخ کرد
میاد ادا درمیاره میگه رپ میخونی دایی، بش میگم بر چند تا اوبی مطرب نیستم
من وجودم با هیپ هاپ جفت شد عجیب، وقتی بودم تو این شهر ضد و نقیض
لا همین شلوغیا پیدا کردم خود واقعیم رو، توی نظمی که در عین حال بی نظم ترینه
رو پای خودم یادم گرفتم راه عاشقی رو، توی جایی که دل عاشقها میشکست همیشه
تو این وضعیت آشغال هر روز، من باورام هست زیر این آفتاب عبوس
تو قهقرای فکرم یه آدمه داد میزنه، اینجا یه مرده که واستاده هنوز
من هنوز میخونم از مشکلی که گیومه شده تو زندگیت و فکر و خیالی که میلوله دورت
تو دستم نبود کاسه شهرت لجنی که تو فکرت رسوب کرده پشتم نزنی
برچسب فکاهی روشن فکری عر نزدم جلو میکروفون بر فرصت طلبی
قصدم همینه رویکرد حرفام بر نسل بعد خودم، اشک من یه مشت حرف
ذره ذره شد رفت تو گوشت توام چشات رو ببند بیا کنارم پر بزن به قله ام
تو این دیار که کسرشأن گفتم، یه فاک نشون دادم به لفظ اهل قدرت
رو بوم شهر آشکاره طلس، این رنگ چرک تظاهر من راسخانه، قدم میزنم فقط نوشتم پا به پامه قلم، هر چند...
لا همین شلوغیا پیدا کردم خود واقعیم رو، توی نظمی که در عین حال بی نظم ترینه
رو پای خودم یادم گرفتم راه عاشقی رو، توی جایی که دل عاشقها میشکست همیشه
تو این وضعیت آشغال هر روز، من باورام هست زیر این آفتاب عبوس
تو قهقرای فکرم یه آدمه داد میزنه، اینجا یه مرده که واستاده هنوز
رُک
بخش یک - ارشیا
دوباره دیده میشه خورشید، دیره دیگه، تا بفهمه کی به کیه، پسری که گیجه گیجه
مهم نیست برام، کی بره، کی ببینه، کی وایسه کی بشینه، کی بکاره کی بچینه
چیه بکارت، نیستی به جائه کسی که عادت داره تو خوشیا برینه رو حس زیرش
نفهمه داستان رو حتی باباش ببینه، هرموقع تو خودش بود بگه عیب نداره عشقه دیگه
بعضی وقتا آدم تشنه میشه به وفا، ما جمعم نمیشیم میگن تو میتونی بتوان
به ولله خوشیا که خیلی زود گذرن، اما یه روزم این بدیا تنشون میخوره به زمان
من حتی دلو از خونواده کندم، تو که جای خود داری بگو رو به راهی فقط؟
منم اینجا میزنم تو کوچههای کرج، قدم میدم گوش به نوای زوزه های گلهم
تک پر با پکم، شعر میکشم جا علف، دود میشه قلم خب پس الان سمیه کاغذم پ
من، رک تر از مأمورای ایست گشت بازرسم، این رفتارو حرفامم عوارضه هستش مال رپ
اینجا چیزی نیست بخواد بیاد پایین با برف سال بعد، از وقتیم یادمه همین اشو همین کاسهس
لا به لای این آدما میخواستم کسی باشم، فقط برای یکی بمیرم که تب بکنه واسه من
آدم قدیمم فقط شده حرفا تازه تر، کـ* خواره قاضی تو این بازی خداست شاهدم
ندارم حتی ترسی از مرگ دیگه، هیپ هاپ نجاتم داده خب یه روزم میشه قاتلم
ارشیا فقط بوده اسم ظاهرم، من تلاطم دریام که ساحل چسبید به ذاعقش
ندارم حتی ترسی از مرگ دیگه، هیپ هاپ نجاتم داده خب یه روزم میشه قاتلم
بخش دو - وطن پرست
من رُک گفتم حرف رو دیدم، آدما دنبال بازیگرن، میشن درگیر شعار خالی همش، کل داستانم
سواله راوی از من اینه چند چند بهش گفتم وصل شعر، مینویسم مست پیک، نیستم همینه
پسری کنده چشم، از آدمای کور و هرزه دل، این شهر زشت ترین شاهکار هنری
حس کردم راهکار تو همین چند بیت شعره، ولی برعکس دیدم واسه کارام ارزش صفره
وقتی اینجا کاراشون میداد، بوی جاهلیت فرهنگ پارادوکسیکال
تقلید کم نیست تا ببینه تعریف تمجید، لا کلمات هستیم ردی بر دلت تسکین دردیم
تو خیابون میخونم تَشَم یه گناهکار، دیدنم بعدشم اشد مجازات، طناب سانسورو بستن به دو تا پام
فوقش میزنم در گوش اون که استعداد و کوبید، نکردیم محتوای اشتباه رو تولید
عاشق صدای اسپری تا یه رپکن خـ*ـایه مال رسانه، میدویی برسی تش پر مایه باشه حسابت
نه فکرم، از صبحه پایه کاره حسابش کن
میبینی درخور راه ماعه رواله خب، با این حال چشمام به قفل در خیره نموند
من عاشق این جنبشم، تیره کبود، کف آسفالت برام میگه هنوز
چند چندی مشتی، تو که دیگه قول دادی به من، هنوزم مشتاقی به چند ساعت قدم زدن
با این که شرایط دشواریه، سخت میگذره، این جامعه مردابی که شَر میخزه توش
باید محکم باشی، جای رشد داری پسر، بشی یکی با آسمون، مثل جوهر آبی
تظاهر
بخش یک - وطن پرست
من تو دنیای خودمم، فرسخ ها دور تر از ماورای کوچیک و باورای روتین جا برای روییدنه
زندگی نمیکنم لا آدمای پوتین پوش که گارد بگیرن رو آرامش
یه آرزوی خامه رو لبم، حرف میزنم یه ماشه تو سرم
کاری ندارن با کاشف و عمل، هنو گمی توی آسمون قدم
میزنی طالع رو ورق هه، میبینی بد بیاری بد میاری
بلدی فقط فاکتو همش بگیری همیشه پشت به پلیس
خوشکل و شیک فاز میگیره، ردیفه میزنی مش به خودتی
خودتو می گیری چاهه دست شویی، جلو ننه بابا خـ*ـایه کرد
کوری نمیبینی برو بپلک با هم سطح خودت، مثل تو زیاده پرونده پره
تو عرفان رو میبینی درنده شده، یه مشت میاد میخوره وسط رخت
واسه تو تظاهر به خاص بودن، هنوزم خواب تو حبس به دست سیستم
یا بمون تو بازی یا بکن فرارو بباز تو جنگ
بخش دو - اغوا
یه دقه ببند چشات رو، من رو توصیف کن، انقد زر زر نکن، آخه بلدم فیلمو
امثال تو پای کار با نقص فنی، سیس ممدرضا گلزار با اکت تختی
بهتون هر چی گفتیم هم امپر پروندید، ضد عوامیم ولی ساکت نموندیم
مثل ماهواره جهت میدین، جهت ماهم که معلومه ساکن عمودی
هر شب داره میکوبه بیتم، بهم نگو چی خوبه چی بد
ریشه تو خاک جاخوش کرده حرفها سنده میمونه پیشم
میگی هفت تیر داری بدون حکم، مفت میخرم من گرونتو
حرفی حرفی حرفی فقط، شمشیر بازی با کون لخت
ما تو دنیای خودمونیم هیپ هاپ تا ابد
حتی توی پزشک قانونیم از دی ان ای ما فقط ساختار شکنی و بی جوازی نشون میده
چونکه زاده شدیم واسه اینکه توی تاریخ بشریت جاودان بمونیم
خط
حرف بزن تو پرتر از همیشهای، نیمه شبای دلگیر و سکوت دورت
مشغول مرور خودت، کلمه گلوله شده، همه واقعی ها گمن تو این خسوف مدرن
تو نالیدی از گفته هات و باریدی از پشتکار، تو شبایی که حتی نشد بخوابی با قرص خواب
من زمختی کلمات رو به جون خریدم، بر چند دقیقه بالاسرم خالی شی از مشکلات
زنده میشه تو قالب موسیقی معشوقه ای که فراری از صداقت چشماته همش
اونی که باید ترو بشناسه منم، دستت بگیر قلمو تا که بشکافه کمندی که از جنس خفقانه حال خوب
پیشکش می نخورده مستای بی فکر تا پای گور
میخندن بی جهت غنیمت ثانیه، ولی تو سر خاکستر گورستون آرزوت
می نویسی فقط از این بوف کور مسلط به سرنوشت، تو هنرمندی
خلقه عشق چاشنیه کارته ما کلی حرف نزده باهم داریم
تو میزنی تو این کوچه ها پرسه چرک، میباره از سر و کول نجومی جماعت
طلوعی نباید ببینن این مردم، چون خدا بر اوناست، ما وسیلهایم فقط
حرف بزن تو پرتر از همیشهای، نیمه شبای دلگیر و سکوت دورت
مشغول مرور خودت، کلمه گلوله شده، همه واقعی ها گمن تو این خسوف مدرن
تو نالیدی از گفته هات و باریدی از پشتکار، تو شبایی که حتی نشد بخوابی با قرص خواب
من زمختی کلمات رو به جون خریدم، بر چند دقیقه بالاسرم خالی شی از مشکلات
تو بی بهونه خوب باش، هرچند جایی نیست بر حقیقت تو این تنگنای دروغ
یه سری با کفشای غرور قدم میزنن، روی سنگ فرشهای این شهر یتیم
تو بگو چیه ترفندهای پیشرفته کثیف، تا بالا بیاد آشغال از این فاظلاب دولتی
تو لای واژه ها من پاره پاره با این تنه جوهری
تو انتخاب شدی، ولی این چشم بازو هیچ کس ندید
من روبروت، رو این خط صاف، جایی که ابتداش منم و انتهاش تویی
خوشحالم... از لحظههایی که سپری میشه کنارت... امضاء... وطن...
پایان (هدف)
میشه... بکشی بیرون از این باطلاق جامعه، دنبال فکر تازه ای که کارسازه نافذ
بری تو بحر کارمای خودت، یه آدمی که دنبال بازتاب خالصه
منی که میبینی بوده یه عمره پی واقعیتا تو شرایط قمر در عقرب
این زندگی مثل خیلیا منم فلج کرد، ولی ادامه دادم با این که نمک زد از قصد رو زخمم
مهم نیست لب دهنم سادست جا حرف میرم به سمت چیزی که باید باشم
جلوم آدمایین که ماتن باور ندارن، حقیقت راهو
تو قدماتو بشمار همش، گور بابای کسایی که روت اشکال زدن
برای واقعی ترین هدفا یه راه میمونه، خودت رو بشناس فقط
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.