آهنگ فکاهی از صفیر در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ منتشر شد که نخستین آهنگ منتشر شده از تشکل ملی در سال ۱۳۹۶ بود. آهنگسازی این آهنگ را سعید دهقان انجام داده است. صفیر در این آهنگ از کلمات دشواری استفاده میکند که گویا موقع نوشتن این اشعار از لغت نامه ای استفاده کرده است! به همین دلیل متن آهنگ را به همراه مفهوم آن برای شما قرار داده ایم که امیدوارم مفید باشد.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن و تفسیر آهنگ فکاهی
بخش ۱
قلم به مُزدهای طناز شعاری گرفتار بلغور جواب سوالی همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی
قلم به مُزدهای طناز شعاری: منظور از قلم به مزد یعنی کسی که از هنرش برای به دست اوردن پول و مزد استفاده میکند.
گرفتار بلغور جواب سوالی: بلغور: سخنان فرد دیگری را بدون فهمیدن مطلب بیان کردن. یغتی وقتی از شما سوالی پرسیده میشود با حرف های الکی جواب را میپچانید.
همه اش فُکاهی: فُکاهی: نوشته ها و گفته هایی که سبب خندانیدن دیگران شود.
نمایش رقاصه های متن به قند تجربی با تاب کمر و طرب پشت نقاب مردمی: یعنی هرکاری میکنند و مانند رقاص ها روی صحنه میرقصند ولی برای منفعتشون پشت نقاب مردمی قایم شدند.
در آ به رقص هنجار مسخ: هنجار: قانون | مسخ: تغییر شکل یافته، زشت شده.
با سلاح قر و قمیش، غیظ دو قبضه غمزه:
قمیش: ادا و ناز و کرشمه | غیظ: خشم و غضب | قبضه: واحد شمارش اسلحه (با کلمه سلاح ارتباط دارد)
غمزه: عشوه و ناز (با کلمه قمیش ارتباط دارد)
یعنی قر و قمیشی که ازشون میبینیم سلاحشونه که از خیلی از سلاح های کشتار بدتره چون به فکر انسان حمله میکنن
گریونه قلم از این همه بذله: بذله : شوخی، یعنی قلم هم از این همه شوخی زیاد گریه اش گرفته
ذکر مصیبت زیر لبِ افتاده به قهقهه: اینقدر از مصیبت هامون حرف زدیم که برامون عادی شده و خنده دار!
مثل تموم عالم ، حال منم خرابه روان گردان ناز شصتت: میگه مثل بقیه مردم اینقدر اوضاعش داغونه که به سمت مواد مخدر میره تا حالش بهتر شه!
پنجمه از گشنگی ستون فقرا: ستون پنجم یعنی کسی که در لباس دوست به دشمنان کمک میکنه یا همون نفوذی
دیوار چهارم ریخت روی صفوف شعرا: اصطلاح دیوار چهارم در سینما و تئاتر استفاده میشود یعنی وقتی بازیگر از تماشاگر در بیان حس خود استفاده کند اصطلاحا دیوار چهارم شکسته میشود. اینجا منظور بد بودن اوضاع هنرمند هاست.
از خط مقدم میگن تو عُموم صحبتا ولی ما همچنان منتظر خروش ضُعفاییم: بعضیا هستن که فقط حرف زدن بلدن و لاف میزنند و میگه ما هنوز حرکت و کاری از اون ضعیفایی که فقط لاف میزنن ندیدیم.
میلولی و ملولی با مدارا بی مداوا: با این که درمانده ای ولی حاضر نیستی کسی کمکت کنه.
سور ثور صور با سین ث و صاد چه فرقی داره وقتی “عور” مونده بی ملاقات:
سور: جشن و شادی | ثور: فتنه | صور: شیپور | عور: برهنه، کور
وقتی تو جهان فقر(برهنگی) موج میزنه دیگه جشن و شادی و فتنه چه فرقی باهم داره.
جعبه ی سیاه پیشنهاد و نقد مونده بی سوالات: جعبه سیاه وسیله ای است که در که بعد از سقوط هواپیما دلیل آن را میابد و از تکرار اتفاق در هواپیما های دیگر جلوگیری میکند. صفیر اینجا راه حل نجات جامعه از مشکلات را جعبه سیاهی بدون سوال تشبیه کرده یعنی کسی جرئت و حق پرسیدن این راه حل را ندارد.
قلم به مُزدهای طناز شعاری گرفتار بلغور جواب سوالی همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی
بخش ۲
هرشب میری تا نصف اشهد منتظر به قدرت رسیدن خدای جدیدی هرشب:
هر شب از شدت درد و بیچارگی تا نزدیکی مرگ میری ولی باز امیدواری خدای جدیدی بیاد و نجاتت بده
هزار هزار آواز به زار و به خون غلتیده میزنن رگ گلای تزئینی:
هزاران نفر به خاطر اوضاع جامعه زار میزنند و خون گریه میکنند در حالی که کسایی هستند که خوشی زده زیر دلشون و رگ دستشون رو میزنن و همه جا پخش میکنند (گلهای تزئینی منظور همین افراد به اصطلاح بچه سوسوله)
شجره نامه ها تو غربت ریشه خشک میکنن: ارتباط جالب کلمه شجره نامه و ریشه وجود داره چون شجر به معنای درخته و خود شجره نامه هم حالت درختی داره یعنی:
ا – افراد تازه به دوران رسیده ای که وقتی میرن تو غربت همه چی رو فراموش میکنن(ارتباط به گل های تزئینی)
۲- افرادی که با اصل و نسب (منظورش همین مغز های کشور)که مجبورن وطن رو ترک کنن و تو غربت از اونا استفاده بشه.
من أ تیکه پاره های سرفه ی عشاق چندرنگ میرقصونم قلم رو تا بسازم قلمرو: من (خود صفیر) وقتی که دوریی و چند رنگی افراد به اصطلاح عاشق وطن رو میبینم قلمم رو به دست میگیرم و اشعاری بنویسم که قلمرویی دور از همه این افکار درست کنم. (به طور کلی منظورش اینه که با همین اشعار میشه کمی وضع جامعه رو تغییر داد)
مثل تموم عالم حال قلم خرابه، نویسنده ناز شصتت:
آرایه تکرار: ارتباط با این قسمت “مثل تموم عالم ، حال منم خرابه روان گردان ناز شصتت” .
دست رو دستِ آهنگ عزا پخشِ بی مرام: در مراسم عزا و ختم معمولا همه دست ها رو روی دستشون میزارن اگه دقت کرده باشید. صفیر وضع جامعه رو به مراسم عزاداری تشبیه کرده که همه دست رو دست گذاشتن و برای بهتر شدن هیچ تلاشی نمیکنند.
بریز شیر بها همیشه گفتن پیر ترا:
اینجا شاید منظورش مشکلات ازدواج جوانانه که افراد بزرگتر چون به فکر سنتی دارن این مشکل رو به وجود میارن
که بی سواد میگه از دیدناشُ بی جواب رها میکنه مسئله رو ، دیدم میگما:
آدم بیسواد وقتی مسئله ای براش پیش میاد اگه سختش باشه دنبال راه حل نمیگرده و رهاش میکنه
واژه رو باید شُست جور دیگه باید گفت: این جمله مانند شعر سهراب سپهری:« چشم هارا باید شست جور دیگه باید دید.»
زوزه بکش از خوشحالی مهندس شیهه باش تو گلوگَه یونجه زار تا رسمت کنه محصّص:
«فی فی از خوشحالی زوزه میکشد» تابلویی است اثر بهمن محصّص که درباره آن فیلمی مستند به همان نام به کارگردانی و نویسندگی میترا فراهانی در سال ۱۳۹۲ ساخته شده است.
با تحقیق راجع به این تابلو بهتر این بِیت رو درک میکنید ولی در کل منظور این قسمت عدالت خواهی و ظلم ستیزی است.
قلم به مُزدهای طناز شعاری گرفتار بلغور جواب سوالی همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی، همه اش فُکاهی
بخش پایانی
ملی ، صفیر ، دهقان … پشت نقاب فُکاهی قایم شدن در حال رقصیدن هیچی واسه از دست دادن ندارن
تا یه جنگل خشکی میگیریم زیرت کبریت، همه اش فُکاهی ، همه اش فُکاهی
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.