مجموعه مجاز از هیچکس در تاریخ ۱۱ فروردین ماه ۱۳۹۹ با آهنگسازی مهدیار، حکمت و حسن به صورت رسمی تحت تشکل ملتفت و با حمایت بنیاد فرهنگهای مقاومت منتشر شد. قاف، فدائی و ریویل به عنوان رپکن مهمان در مجموعه مجاز حضور دارند. حسام جی طراح جلد این مجموعه است. گفتنی است که این مجموعه برای تاریخ ۱۲ فروردین برنامهریزی شده بود، ولی یک روز زودتر پخش شد، همچنین فروش بسیار بالای این مجموعه باعث شد که مجاز در فروشگاه آیتونز در چارت پرفروشترین آلبومهای هیپ-هاپ، رتبه چهارم را از آن خود کند.
حمایت از مجموعه مجاز:
برای دریافت جداگانه آهنگها روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
- رسوا
- تو کجا بودی؟
- سخته مسلمون بودن
- قاضی من رو دوست داشت
- من کیام؟ (به همراهی فدائی)
- چرا نمیمیری؟
- از آشناییتون خوشحالم
- خلافکارای اصلی
- شبی گرگا (به همراهی قاف)
- ترورشون کن
- جدول و رویا
- شیطونه میگه
- یه مکث
- کی میگه؟ (به همراهی ریویل)
- محض مخالفت
- و زیر
متن و تفسیر
برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
- رسوا
- تو کجا بودی
- سخته مسلمون بودن
- قاضی من رو دوست داشت
- من کیام؟
- چرا نمیمیری؟
- از آشناییتون خوشحالم
- خلافکارای اصلی
- شبی گرگا
- ترورشون کن
- جدول و رویا
- شیطونه میگه
- یه مکث
- کی میگه؟
- محض مخالفت
- و زیر
رسوا
واسهم از چوبهی دار یه میوه بچین
واسهم از چوبهی دار یه میوه بچین
بیا اینجا و کنارم چند دقیقه بشین
اگه حافظ واسه دیوانش و مولوی واسه مثنوی و محمد واسه قرآن باید میرفت مجوز میگرفت چی؟
بگو دلای سنگ اگه کتیبه میشدن روشون چی مینوشتی؟
گفتن رنگ روشن جلب توجه میکنه و جیغ بنفش شد جیغ مشکی
بیا تو دست تقدیر پینه بشیم
مثل نوح یه کشتی بسازین و هر وقت دیدین ظرفیت تکمیله بگین
به هرکی هم شنا بلد نیست یه جلیقه بدین
میخوام آبروریزی بکنم، سیل شه
دکترم بهم گفت «کی حس میکنی که تنهایی؟»
گفتم «وقتی که عیده»
سفرهی دلمو واسهش باز کردم و دید هی جر میخورم، هی جر میخورم و هی جر
حالش به هم خورد، شکوفه زد
فهمید هر روز من عیده / دستبند به قلمه، مجرم فکری
نخبهها سلول، کاسب علمی
تو که ازت بخاری بلند نمیشه، حداقل آتیش حسدو میذاشتی زیر کتری
واگیردارتر از ایدز انتقام شد
گفتن اعتراف کن، گفتن اعتراف کن
مار پیله کرد، اژدها شد
من با خودم هم معذبم
به خودم هم شک دارم، مرددم
چرا فحش میدی میگی فحشم ندن؟
دایره لغات هرچقدر وسیع باشن، تو یه مربعن
چارچوبا رو تو بشکون
من آدمیام که خیلی وقتا جرات نکرد
جلو آینه شدم با خودم طرف
آینه شیکست، خورد بتم ترک
من نه یه لاتم، نه یه رهبر
هیچکدوم این دو تا نیستم
دیندارا منو از خودشون نمیدونن چون اونقدرا هم باخدا نیستم
کافرا منو از خودشون نمیدونن چون اونقدرا هم بیخدا نیستم
من با شمام و جدا نیستم
ولی از هیچکدوم شما نیستم
رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا
حلاجم، انگشتنما جمع
فکر میکردن من یه پارچه آقام و لبامو دوختن
میخوام نخنما شم
ساکت نباشم
بیماری و علاجم
با صدام کل شهرو بذارم رو سرم
کثافت بچکه از تاجم و
میخوام بدونین که آسمون افکار سقف نداره و
دفترا نمیشن مثل کفترا جلد
رســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا
تو کجا بودی؟
تو کجا بودی؟ وقتی پناهنده کوچهها بودم، مقیم پارک
کسی که از هیچی همهچیو ساخت
بدون دلیل خاص، بیحساب
هیشکی از خدا نپرسید چرا سیبو کاشت
دیدم میده حال بشینم پاش
نتیجه داد و برم دنبال تأیید عام، دیگه میشه پاپ
فکر کردن کلهم تو قماره، همیشه طاس و
دستم نرسید به ماه
قانونو گذاشتم زیر پا
مخروط احتیاط خیابون هم قیف ماس
بستنی نی، همیشه باز، چشم تیز ما
میبره، نمیره خواب و
تو کجا بودی؟
وقتی تخم چشمم نیمرو شد رو قیر داغ؟
مثل روزنامهای که میکنه همهچیو چاپ
پر قیل و قال
خواستن جلومو بگیرن
ولی مثل چراغ قرمز بودن تو مسیر تانک
آخر نقشههاشون نقش بر آب شد، تیلیت ما
تـــصـــمـــیـــم، تـــمـــرکـــز، تـــغـــیـــیـــر، اخـــطـــار
ســـرکـــوب، تـــردیـــد، مـــقـــاومـــت، انـــــفـــــجـــــار
تو کجا بودی؟ وقتی رپکن به بازار عرضه میکردم
حالا همه گنده شدن واسه خودشون، از یادا رفته
که کی بود بالا سر رپ، وقتی بابا ننه، نه، نداشت و ناراحتت نمیخوام بکنم
ولیکن رپکنی که دوست داری، تمریناشو با ما کرده
حالا همه خوب شدن و باز ما بده
تاریخو ببین تا باورت بشه
از اول تا آخرش، همه جا جاپا منه
واسه کارا نقشه داشتم میکشیدم، رفتم پاسگاه بعدش
گفتم «کیا پایهن؟» ، گفتن «ما، ما!» ، دیدم چار پا نعله
باز میگن گذاشتی رفتی عشق و حال جا وعده هه، چار تا بچه
تو کجا بودی؟ وقتی کردیم تلفیق
تا نگن از غربی کردیم تقلید
پرچمو همچین زدیم زمین
گفتن هرچی زدیم پرید
همیشه در حال انجام وظیفهم، میفهمی؟
تـــصـــمـــیـــم، تـــمـــرکـــز، تـــغـــیـــیـــر، اخـــطـــار
ســـرکـــوب، تـــردیـــد، مـــقـــاومـــت، انـــــفـــــجـــــار
تو کجا بودی؟ وقتی مهدیارو کشف کردم، هشتاد و سه بود
ما رو تهرون آورده بار و بوده هار و گرون
دیدهم آغشته آسفالت رو به خون
عوض میشن آدما با دو قرون
گفتم «بشین پای کار و بدون نابغهای»
گفت «بزن داد و بخون» اومد آلبوممون
تقسیم شد موسیقی ایران به قبل و بعدش
شک نکنی دست و پنجه نرم کردن باهامون، کم بیاریم
ولیکن سربلندش کردیم وقتی کردن سبکو نقدش
تو کجا بودی؟ وقتی از خیابونی عکس گرفتن
از همه جا مراجع قانونی صف بستن ضدمون
کی بود صفر دو یکو نشون داد با دست؟
هنوز خالکوبیش هست
اگه این چیزا رو نمیدونی خالتوری پس
الان کجایی؟ نیستیم تو کانونی گرم
با همه مشکل داریم، تا نابودی جنگ
تـــصـــمـــیـــم، تـــمـــرکـــز، تـــغـــیـــیـــر، اخـــطـــار
ســـرکـــوب، تـــردیـــد، مـــقـــاومـــت، انـــــفـــــجـــــار
سخته مسلمون بودن
فکر کن نون ملتو آجر بکنی و واسه ساختن مسجد بری آجر دزدی
به خودت بیای، ببینی خون همه رو کردی تو شیشه و باهاش دیوارای مسجدو شستی
باهاش دیوارای مسجدو شستی
مهم نیست اگه اشهدو گفتی
این کارا حتی خدا رو هم میکنن کفری
فرشتهها هاج و واج، بهت و حیرت
همه محکوم بهشتیم، تف به غیرت
ما غیر از خودمون خیر از کسی ندیدیم
دلا مثل هوای دی سرده
هیئت، اشک و نیرنگ، یه بوسه از پیکر
بتشکنامون بت، بتامون شیخن
امر به معروف، نهی منکر
امر به معروف، نهی منکر
اونا گفتن دستای خدا رو زمینن
ما نفهمیدیم کی خدا دستو مشت کرد و
کوبید تو شیکم اونایی که گشنهن
معلوم نی درد دارن یا توی سجدهن
سخته مسلمون بودن
سخته، سخته
وقتی تصویرت از اسلام یه اخمه و قلبی که واسه همیشه زخمه
ســخـــتـــه مـــســلـــمــون بـــودن
دستای خدا تو جیب مردم
دستای خدا تو جیب مردم
رو میز سرگرد، کوبیده سرد شد
دستای خدا بنده
دستای خدا بنده
ابروهای حوریا رو ورمیداره که حاجی بخنده؟
نه، شرمنده
راستی حدیث جدید بگی چنده؟
تُنگ بنویس، بخون تَنگه
یه نقطهشو وردار و بخون ننگه
جُنگ بنویس، بخون جَنگه
قشنگه؟ آره خیلی قشنگه
یه نقطهشو وردار و بگو فشنگه
میگه چادریا خزن
د خزن، د خزن، د خزن ، د خزنده، آفتابپرستن
باعث این وضعن
خیلیهام هستن که بیمغزن
فکر میکنن مشکلا همه وصلن به مذهب
خستهم از پسرفت
بد و بیراه میگم به در و دیوار و
همه مرگ و میرا یه روز به اسم دموکراسیان و یه روز دین
یه روز ریش، یه روز جین
کروات، استالین
یه روز شمشیر، یه روز سنگ، موشک، مین
تا انسان هست ظلم هم هست
تا انسان هست ظلم هم هست
جملهم تلخ، همه چی سر جاشه، هم تاج، هم تخت
ایران خشک، خاورمیانه هم زخم
سوری شیمیایی شد، ما بدبخت
سخته مسلمون بودن
سخته، سخته
وقتی تصویرت از اسلام یه اخمه و قلبی که واسه همیشه زخمه
قاضی من رو دوست داشت
قاضی منو دوست داشت
گفت چرا اینجایی؟
گفتم این که شکایت اولم نی
از کجا بگم که خدا رو خوش بیاد؟
اوراقو گم کردین یا دزد اوراقو برد؟ بز اوراقو خورد؟ بگذریم
نوجوون که بودم بهم گفتن «یا درس بخون یا که برو دنبال جفت»
راستی چرا به حجاب گیر میدین جای اینکه برین دنبال دزد؟
جامعه کثیفه، ولی نمیشه زغالو شست
صیغه چه صیغهایه؟ گوشتش حلاله بدی گرازو غسل؟
کاش میشد مثل گربهها اولادو خورد
آخه از جنین کردیم جوبا رو پر
خیلیا تقویم نمیخوان دیگه
روزا رو مخن و مخا تو شرت
دیگه حتی رحم ندارن به سوراخ قفل
قاضی منو دوست داشت
گفت «چی شد؟ تعریف کن»
گفتم صبر کن، شاهد ندارم
نصف دنیا مجرمن و نصف دیگه شریکجرم
نظام سرمایهداری هم رحم نداره
«خوشگل باش، خوشگل باش»
اعتمادبهنفس کم باعث آرایش غلیظ شد
هی میگن «کوشی پس؟ دیر شد»
آدم سیبو نچید، از حوا فریب خورد
یکی حرف میزنه تو فقط تایید کن
اعتراض عجیب شد، گفتن سلیطهم، دریدهم
از وقتی متولد شدم جریمهم
ورودم ممنوع، اکیدا
هیچ جای دنیا عدالتو ندیدم
قیمت دارم، مهریه هزینهم
یه جنسم، منو خریدهن
قاضی منو دوست داشت
گفت «بیزحمت درو ببند» و
بستم، گفتم منو بفهم، همه رو بگم؟
دست بزن داره همسرم، نمیدونم شبو کجا برم
اگه نخوام باهاش بخوابم درا رو قفل میکنه
دستاشو برام مشت میکنه
جناب قاضی، شوهرم بهم تجاوز میکنه
بخوابه کاشکی یه راه باریک
خودمو به کوچهی علیچپ زدم و حتی اونجا هم یکی توی تاکسی پامو مالید
فشار فامیل، دوباره آشتی
یه بردهی جنسی که میاره چایی
استقلال مالی هم ندارم
حالا حکمش اعدامه یا چی؟
قاضی گفت بده شلوارو پایین
قاضی منو دوست داشت
من کیام؟
قطرهای از بادههای آسمان، این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وا رهان، آدمی مخفیست در زیر زبان
این زبان پرده است بر درگاه جان
بخش یک - هیچکس
من کیام؟ اونی که بمبه، گنده همه خوردهن، اون عمده
تیز و تنده، نباشه هم مهم نی
چون بلند میشه دود از کنده
خیلیا همه زندگیشون دور من میچرخه
شیرینی، خورشید، حج عمره
بدخواها مورمور میشه پوستشون با یه جمله
پوستشون مثل پوست مرغه
منو میبینن و قد قد میکنن
قدتر از زبون مرغام، حاجیت انقدر غده
هرکی رو باهام مقایسه کنی مثل ماهی تو تنگه
حاجیت مثل کوسه تو عمقه
لقمه میکنه هر کی رو که کلهش بده بو قرمه
میذارم طعمه، خیلیا توی دامن، تو چی؟
این یه هشدار دیگهس، خیلیا میخوان عین من باشن
فکر میکنن الفبام، سر کار میمونن
از ترس سفید میکنن و میشن همه زال
جیم میشن، تا میشن و من سر پام، خیلی سادهن
اصلاً من تو چشم کسی که رپ گوش نمیده کیام؟
اصلاً فرق نمیکنه زندهم یا مرده
یه آدم معمولی که فکر میکنه برده
ولی حقش رو نظام خورده
جزئی از کل، یه موش آزمایشگاهی
تند میرم، تند، ولی درجا میزنم
به مغزم میزنن از طریق مجری دستبرد
کانالو عوض کن، اگه دنبال فسفری این یکی ماهی نداره
وقتی به جز طناب دار، هیچ چارهای جانی نداره
هیچ دادگاهی قاضی نداره
منم یه قربانی که پارتی نداره
شادی نداره، حالی نداره
هیچ فرقی با آدمای عادی نداره
باید هل بدی این ماشین باطری نداره
یه پیکان فرقی با آر دی نداره
من کیام؟ یه جونوری که با طبیعت قهره
پر جمعیته شهرش و کرده جو رو شدیداً گرمش
آرزوی حیوونا اینه، بشر منقرض بشه تقریباً نسلش
من کیام؟ یه تیکه گوشت، با دو تا گوش
که به هیشکی نمیده گوش، جرم
یه کلهی پوک نداره
توش هست یه ذره هوش
بوش در میاد وقتی میمیره و
بعدش هم میزنه کرم، میگی بپوش؟
جوش نزن، که نه مردم، نه زن
انسان نه، انرژی، این بدنه زندانم، زپرتی
رو کرهای که پر نکتهس، جلو چشما گندهس
ولی جلو خورشید نقطهس، کوچیک و پست
یهکم از کهکشان دور شی عمراً ببینیش
ئه، خورشید چی شد پس؟ ریز دیدیش، نه؟
از این دنیا برم دیگه برنمیگردم
دوطرفه نیست بلیطم، هرچی پیش میریم عمیقتر میشه
آره، خیلی پیچیدهاس
من کیام که تو یه لحظه همهچی هستم، ولی هیچی نیستم؟
هیچکس
مــن کــیام؟ یــه دیــوونــه، کــه هــیــچــی نــمــیدونــه
مــن کــیام؟ یــه دیــوونــه، کــه هــنــوزهــیــچــی نــمــیدونــه
بخش دو - فدائی
فدائیام، گلادیاتور ادبیات، کارا میآد
میشنوه تهران میگه «ایول»
سنگینتره شعرا از ترافیک همت
در و دیوارا با گرافیتی زندهن
خیابونا لفظامو حفظن
قافیه شماره سریال، تپل
دوتادوتا میکشم، بهم میگن ژنرال دوگل
دعا، شعار حالیم نی، من کیام؟
مگه میخوای فامیل شی؟
جوونم، ولی پیر کار، دنیا، توپ زیر پام
میرم جلو سینهچاک، با دید باز، بینقاب
من کیام؟ اونی که هر قانونی میدید لقد میکرد
همیشه بود توی اقلیت، نه یه شاعر جیرهخوار
نه که نبود حرف زور، ما نرفتیم زیر بار
ترجیح میدم یه گرگ وحشی باشم تا یه شیر رام
یاور همیشه مومن، نه رفیق نیمهراه
دیوونهای که بستنش ولی میشکنه شیشه باز
با همهی پنجرهها بیحساب، نیمهجان
یه مریض مغزی، دهه شصتی
درگیرم با تقویم شمسی
بیسرزمین، رو نقطهی صفر مرزی
یعنی کلاً مهم نی من کیام
من کیام؟ حالا هرکی
واسه جامعه یه تهدید
از عوامل غربی، یه کلهسیاه، از توابع شرقی
حاصل خرد جمعی، خوشمرام مثل تختی
بددهنتر از علی پروین، ولی فنی
ما از کانون سرخ تربیت، اصلاحشده با تیغ تبعیض
بوی باروتیم، میآیم از لول گرمی
محصول جنگیم، لای ارزونیام، خوب بگردی توی حراجیا
یه ایزدی تو ویترین وهابیا، منجیلم، با همهی اهالیاش
صدهی به زنجیر، یعنی وقتی که جوهر روی شمشیر،
داره پاک میشه با دستمال تشویق
هنر، ابزار ترویج ،آش یخ همراه احکام کشکی
من کیام؟ یه بندهم، شرمندهم، یادم رفته لبخندم
دستبهتخمم هر موقع عزرائیل میاد سروقتم
تو زبالهدون تاریخ، تاریک میشه قلبم
خون میزنه از چشام بیرون، محتاج یه کاسه جون
بین فقیر و غنی قبرم کوتاهی حافظهی عموم
من نقصم، نقص عامل سقوط
ببین، نسل من یه باکرهی فاحشهس، واستاده تو روت
مــن کــیام؟ یــه دیــوونــه، کــه هــیــچــی نــمــیدونــه
مــن کــیام؟ یــه دیــوونــه، کــه هــنــوزهــیــچــی نــمــیدونــه
هم ناطق و خاموشم، هم لوح خموشانم، هم خونم و هم شیرم
هم طفلم و هم پیرم، کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من؟
چرا نمیمیری؟
چرا نمیمیری؟ انتهای جادهس، شام آخر
قدر زنده رو ندونن، مردن عاقلانهس
همهش اشک میریزن و حلوا تو لپه، خدا بیامرزه
نذری گرفتن و بردن خونه، هنرمند مردهش خوبه
میشه آدم از جسد تشکر کنه؟
لباساتو بریز دور، کفن مد شده
چرا نمیمیری؟ شاید معروف شی، استعداد داری؟
زنده بمونی شاید حروم شی
خوک، مرده گاو پیشونیسفیده، اینجوری نمیشه
بخوای رو بدن دیده بشی باید کبود شی
بخوای باهات عکس بندازن باید معلول شی
میتونی روشن مثل زغال تنور شی
ولی باید بسوزی و تموم شی، چرا نمیمیری؟
مــرگ هــمـــیــشـــه بـــاهـــاتـــه
پـــشـــت اون خــنــدههــاتــه
چرا نمیمیری؟ نکیر و منکر شهید مرتد
برعکس تبعیض دولت، مرگ با هیشکی تعارف نداره و میاد
از غریزه رکتر، غریبه مردن ترسناکه
ولی خیلیا گریه میکنن چونکه تحت تاثیر روضهن
هیشکی نه دنبال علته، نه دلیل محکم
یکی با دوربین آسمونو دید و گفت به خدا «دونههای تسبیحت چه گندهن»
شاعرانهس، اونکه زندهس میمیره
مرده جاودانهس، پس چرا نمیمیری؟
همه قصه دوست دارن، حوادث نصف روزنامهس
مینا رو تو جبهه دوست دارن
فکر کردی تو رو زنده دوست دارن؟
عکستو روی حجله دوست دارن، چرا نمیمیری؟
مــرگ هــمـــیــشـــه بـــاهـــاتـــه
پـــشـــت اون خــنــدههــاتــه
چرا نمیمیری؟ میگن خوبا زود میرن
محبوب میشن، یعنی بدا دیر میرن؟
یا همون خوباان که منفور میشن
فکر میکنن محصول میدن جنازهها که میکارنت
یهو دیدی میآن زیارتت
شاید مردهپرستیم چونکه فکر میکنیم زندهها مغرور میشن
همه خودخواهن، ناراحت اینکه از دیدنت محروم میشن
چرا نمیمیری؟ یه روز کینهها جلوی مردم کوه میشن
فرهادو دیدن داشت جای کوه گور میکند، فرهاد گورکن
بالاخره یه تونل پیدا میشه همه توش میرن
خوشحال شدن، تهش نور دیدن، خوشحال شدن، تهش نور دیدن
ولی چراغ قطاری بود که داشت با سرعت عبور میکرد، چرا نمیمیری؟
از آشناییتون خوشحالم
مامان، رو ضرباهنگ قلبت میشنوم صدای بمب و جیغ
آهنگ تند شده، خیلی تنده ریتم
سر دومیش میشنوم یکی داره داد میزنه «آخه به جرم چی؟»
مامان اینا شایعهس، الکل واسه جنین بد نی
سیگار دود کن، تا حالا سست شدی؟
بند ناف آویزون، طناب دارم، بذا بگن بچه مُرد و نیست
من و فکر خودکشی، داستان مال طرفای سال شصت و چاره
مامان خواستم دلتو بشکونم با شیشهخوردههاش بزنم رگ دستو پاره بکنم
به بابا گفتی بچه لگد زد دوباره، آخه شنیدم آه و ناله، عجز و لابه
بعضیا ضعیف بودن و بعضیاشون واضح
حتی اختراع بشر هاج و واج از کار خالق
سواستفاده، میله صاف و ساده
زنجیرای نو به فکر زنجیرای پاره
از بوی گند لاشه، تفنگ بالا میآره
«کی ما رو ساخته؟» گفتن «اعتراض گناهه»
گفت «یه شعار ساده، زندهباد زباله»
خسته شدم، خسته شدم
ولی صدای موج رو شنیدم که گفت
«ماهیهای آزاد جمع شدن پشت سد جوهر»
همین شد که من با مشت گرهکرده متولد شدم
من فکر میکنم اشتباه میکنی. کدوم آدم عاقلی این کارو میکنه؟
آخه جالبه، گفت «بچهتون برا نوزدهم به دنیا میآد». گفتم « از کی تا حالا مردا پیشبینی میکنن برای خانوما؟»، اصلاً عصبانی شده بودم!
انقدر دلگنده هستش... ما هم میگیم ولی خودش باید ببینه... چمدونتو بستی؟
هر دو نفری که بچهدار میشن مادر و پدر نیستن
ولی شما لایق این القابین و بیشتر
مامان پیشتر، من این قصدو نداشتم بهتون بیاحترامی بکنم، به هیچ وجه
عصبانی بودم، یهکم خودمونی شدم، از دست شما نه
از دست دنیا که هیچوقت به کامم شیرین نبود
الکل از شیشهش میخوردم من، گیج شم و تلخی دنیا رو بگیره
راستی الان چند ساله الکلی نیستم
یه بچه سربهزیر، حرف نمیزدم و فکر میکردم بیشتر
به خیلی چیزا، مثلاً به ریش یا ریشهس؟
سیب به درخت سیب وصله؟ یا درخت سیب به سیب وصل؟
دیدین شب به جای درس، غرق تو ریتمم
هیوده هیجده سالم بیشتر نبود و پیشرفت، باعث شد دستبهجیب شم
جدولو به نیمکت ترجیح دادم و این وضع دشمنایی ساخت واسهم
چاقوی تیز دست گرفتم و تیم جمع میکردم
من با لاشخورا صلح کردم و با شیر جنگ
پلیس دستگیرم میکرد و بعضیوقتا صبح تا پنجونیم، شیش چرخ میزدیم
جام خالی، غذای رو میز سرد، سروش کجاس؟ سروش دیر کرد
شاید همین چیزها شما رو پیر کرد، میخوام برم باز وایستم تو صف نون
من نگهش دارم، شما برین بالا نردبون
یادتونه جمعمون جمع بود پنجشنبهشبا، صبح میریختیم سرتون؟
بابا هنوزم جلوتون پهلوونپنبهم، از دور میبوسمتون
مامور دور و ور خونهی ما، تا دلت بخواد. مادرش ناراحت، نگران... سخته برای مادر...
سینجینا که شروع شد و پروندهی سروشو آوردن...
خود قاضیه به سروش میگفت «من خودم از صدات و اینا خوشم میآد... بیا برو مداحی، مداحی بخون»... سروش چی بگه دیگه؟
یکی نیست پی سجده، یکی رو به قبلهس
شما گفتین و من دیر گرفتم، عقاید مختلف زیر یه سقف
رابطهتون میده بهم درس و میده بهم درس
یادتون همیشه زندهس، بابات مسافرته، درگیره پدر
همیشه یه شهر، گفتین تو کار بزرگترا دخالت نکنم و منم وامیستادم خیره به در
هنوز کنجکاوم، سیواندی سالمه و هنوز خردسالم
سر غذا گفتین خیلیان که محتاجن
وجدانم بیدار شد، نخوابید، راهم رو پیدا کردم
سیاه شد، نتابید خورشید، ماه شبا تیر و تار و
پیمان بستم، خشک نشه خودکارم
هنوز هم هیچی نمیمونه ته بشقابم
از آشناییتون خوشحالم
تو ایران آشنا داشته باشی، راحتی... دنیاییه...
ما از دیدن شماها که سیر نمیشیم، انشالا سلامت باشین تا جلسهی بعد...
خلافکارای اصلی
خلافکارای اصلی... قیافههای نادخ ندارن
وقت واسه خالیکردن دخل ندارن
تخته خیالشون و دوران سخت ندارن، رو صورت اخم ندارن
اگه پاره میشیم، چون درست یه نخ ندادهن
بسه، بسه، ساکت پره، عرصه تنگه، وا کن دهنو
راس هر اداره هست یه قاتل، دزد
وقت بحثه، تازه جرم، سنگین میشه وقتی میری تو لباس فرم
خلافکارای اصلی... نه شیشجیب پاشونه، نه سر کوچهن
بیسیم باشونه و دم خونهن، تو شبکه پوزخند میزنن
همه اراذل جلوشون هلههولهن
اینه نقشهشون تو بند بندازن، برش داری؟ زیر سیبیلی ردی
منابع فساد آشکارن، هنوز دنبال خونه تیمی میگردی... بگو
خــلافــکــارا مــیگــیــرن حــقــوق
از جــیــب مــن و تــو مــیریــزه پــول، پــول
واســــه قــــبــــضـــه
بـــــده قــــدرتــــو دســــت مــــردم
اگه خودت قانون بذاری آسونه خلاف
رسانه همهچیو میکنه آسوده برات
مخالفا ذهناشون شده آلوده، بدان
دیگه قمه نمیخواد، نه، باتومه جواب
تسلط رو مردم سخته و هر ترسی یه فرصت، تلقین جرات
مشکلاتو میندازن تقصیر دشمن
راه باز نمیشه با تکذیب بنبست
مسیر زندگی مینگذاری شده، پر فراز و نشیبه راه
انسانیتو از بقیه میگیرن، راحت بذاری رو غریبه پا
بههلاکترسیدهی دشمن، شهید ما
اونکه خوابه نمیفهمه بلند بناله
اونکه داره میبینه هم عمراً بخوابه
قانونی یا غیرش، قدرت ملاکه
اونکه گندهس، تو گردن نوچهش پلاکه... بگو
خــلافــکــارا مــیگــیــرن حــقــوق
از جــیــب مــن و تــو مــیریــزه پــول، پــول
واســــه قــــبــــضـــه
بـــــده قــــدرتــــو دســــت مــــردم
دارن درجه با گارد، نمیکنن تلکه با کارد
دفتره جا پارک، سر از کتابات درمیارن
تاریخو میدزده درنده با تانک
جیب تو رو میخواد چیکار؟ طرفه با بانک
خیلیوقتا گرگا میشن، جنگ شروع شه بعضی شرکتا خوشحال میشن
بالا میره سهام، ساخته میشن بمبا بیشتر
مهم نی چند نفر قربانی شن
بالا میرن برجا بیشتر
این خلافکارا هستن اختلاسو بلد، به درک که اقتصاده فلج
دستبهعصا راه نمیرن، انتظار فرج ندارن
فقط عام کلافهن، تبهکار راه میره بیقید وثیقه
اونا که گشنهن، آویزون داران، برادر عین غریبه
یا اینکه میرن زیر تانک، حسین فهمیده
خــلافــکــارا مــیگــیــرن حــقــوق
از جــیــب مــن و تــو مــیریــزه پــول، پــول
واســــه قــــبــــضـــه
بـــــده قــــدرتــــو دســــت مــــردم
شبی گرگا
بخش یک - هیچکس
شهیدا لات بودن؟ شهیدا لات بودن؟!
اصلاً چرا خار داره گل؟ راستی حیوون چارپا هم شاخ داره خب
ولی حتی فکر نمیکنم لات باشه گرگ
مقابله به مثله، یه حسه، مشترک بین کرگدن و خرسه
از طبیعت یه ارثه، وقتی حقوق بشره قصه
عدالت یه ژسته، طلسمه
حرصت درمیاد و لباسو جر میدی و اسلحهته جسمت
حالا باز تهمت بزن، بگو اینا لات و رذلن
نگاشون کن، نامنظم، میشه از ظاهر فازو حدس زد؟
نکنه فکر میکنی اونایی که تنگ میپوشن یا مانتو هرزهن؟ هر زن؟
اونایی که عینک دارن مغزن؟
کسایی که سنگ دستشونه حتماً از نوار غزهن؟
من همینم که هستم، نمیخوره نصیحت به دردم
لوتیام، عقیدهم یه لبخند، بقیه رو نبینم بترسن
مودبم و دور و برم حواسم به همه هست
زیاده محبتم، ولی با خودم بدم و
بعضیوقتا رد میدم موقتاً که میشه نتیجهش یه دستبند
از مرگ نمیترسم، کنجکاوم که بعدش چی میشه
اصلاً از کسی نمیترسم که خون از زخمش میچیکه
از من، از من میترسم، از آه مادری که اشکش میریزه
من از من میترسم، دنبال بهونه واسهی بخشش میگردم
ای کاش کوتاه بیاد، اون هیولایی که تومه رو بیدار نکنه
که از خدا میخوام هیچوقت قیام نکنه، اگه قیام کنه
خون میپاچه رو در و دیوار و مردم میآن و از نو دیدارو
با قیافهی جدید اون تازه میکنن، منو زمین بکوبن، باز نمیبرم
دستام دیگه مال من نیستن، مثل ابر بالاسرشم
خون میباره، حاجیت از جون میذاره
یارو بخواد بگه «از تو نمیترسم» از ترس لکنت میگیره و میگه «ات، ات، ات...»
انگار یزید زنده شده هیئت دیده ایول دیگه؟
میگه گندهس و پای کلکل، به هیکل نی که
به اونجاها نمیرسه ولی یکیو میشناسم واسه کلیهت قیمت میده
دلا شدن شبی قفلا، دونههای برف شبی قرصا
کراک میریزه شبی نقلا، کارای خیرم شبی جرما
مامورا شدن شبی دزدا، مامورا شدن شبی دزدا
دیدیم هیچی سر جاش نی، اجباراً شدیم شبی گرگا
بخش دو - قاف
دنیا اومدی با صدای جیغ ننهت، میخوای از دنیا بری با صدای جیغ ننهت؟
هوایی نشو، من بالش نی زیر سرم
پس پرواز کیلو چنده؟ پاش بیافته از پرای کلاغم تیرهترم
میخوای روزگارت بشه تیرهتر از موهای زیر بغل؟
یعنی جونت بستهبه تیغه فقط، کدومو دوس داری؟ تیغ قمهم یا تیر گرمم؟
بالاخواه میفرستن، انگار خودشون زیرسپرن
شیرپسرم، فلکهتو میبندم با شیشتا سمند
هه، نه، لات نیستم، بگو بهم کارآفرین
کار میدم، بگو به کار آفرین
کارا همه چاقه، بقیه دنبال قرص لاغری
تو هم عرق ریختی تو کار، ولی تو پیک
تو هم شاخ میشی گهگدار، ولی تو بیت
هر وقت میگن کی لاته؟ عین گاو میگه «ما»
هر وقت میگن چی لاته؟ عین دادگاه میگه «دار، طناب»
عقدهایه چون شبا تنهاس، میبینه داف، میگه درآر برام
خیس میکنه با اینکه نزده به طناب، هه، یکی هم مثل تو
نفهمیدیم، مرد عملی یا مرد عملی؟
مرتیکه عوضی، فکر کردی چون مردی، پس دسته تبری؟
دلو خوش نکن به تیزی
سوزن هم با همه تیزیش نخ میره توش
تو که پونز هم نیستی، فقط روی زن میخی
به خیالتم خیلی باغیرتی، میخوای راه بهش ندی، رامش نشی
تو از کپک هم فاسدتری، از شهردار شهر نو جاکشتری
منم حقمه قدرت دستمه، تو بودی میگفتی «فرصت نده»
«بپا فاز مثبت نشه» گربه نره
فکر میکنه خوش فکره، ولی بزدله، مضحکه
بهخیالش فحش بده خوشگله، ولی مشکلش رشدشه
عقلشه، قلبشه، همهش ترس، ترس، از اینکه صداقت لوش بده
تو اگه جا من بودی میشدی هیتلر
سر دشمنات میکردی کیسه
یکی رو دولا میکردی، یکی سه
همه رو رنگ، انگار گروه «کیسه»
فکر کن، چه من باشم، چه تو
همیشه یکیدیگه هست خب، که ازت لاتتره، قاطتره
میگه «تن باسنت دامنه» به خودت بگی «طرف با منه»
فقط میزنی به مشکلت دامن، ده، فکر کن
اونم یکی مثل تو، آدمه، ولی قلبش آهنه، تنها راهحلش، عقل و نقض باوره
دلا شدن شبی قفلا، دونههای برف شبی قرصا
کراک میریزه شبی نقلا، کارای خیرم شبی جرما
مامورا شدن شبی دزدا، مامورا شدن شبی دزدا
دیدیم هیچی سر جاش نی، اجباراً شدیم شبی گرگا
ترورشون کن
تو خیلی حالیته، حالیته؟ حالیته
یه نگا بکن، رخی به ما بنما
که میبینیمت انگاری خورشید تابیده
بذا همه بدونن که چقد حالیته
نماز ما قضانشده ماسیده، گاو ما از کرگی زاییده
بیا تا واسه یه بار هم که شده بگیم تو کویرمون بارون باریده
میتابی، حرارت، بزرگی، مساحت، تو دوری، جلوتر، ستاره، مسافت
مردم، تماماً، نفهمن، بیسوادن، تو عالم، برتر، از ریشه، اساساً
نورانی شدی، سخته دیدنت، بهمون نشون بده سهم کی غمه
سهم کی روزه، سهم کی شبه، اگه خواستی به دشمنا دست بدی، نده
بالاخره معلوم میشه میرن سمت کی همه
به منتقدا جواب منطقی نده
آدم عاقل مخالفت حرف نمیزنه
به قطاری که واساده کسی سنگ نمیزنه
ت ت ت ت تـــرورشــون کـن
تــرورشـون کــن بـــا فــحــش
چیه؟ فکر کردی اینجوری فقط جنگ میشه؟
دل یهسری تا ابد سنگ میشه؟
مخالفت از ریشه با تبر قطع میشه، دنیامون قشنگتر میشه
همه رو به پیشرفت، یه عقیده با زور بیشتر
فکر کردی به عقل بشر قد میده؟
تو باید راهو نشون بدی، بقیه پیشمرگ
بذا بگن دگمی، حالیشون نی، تو خودت حکمی، خودت باش
وقتی عصبانی میشی، اگه فحش ندی حرفت رک نی
یه پتکی، فحشات فحش نی
همه میدونن از رو دلسوزیه، چون دنبال رشدی
واسه خودت توجیهش کن کسی رو هم کشتی
اینا رو هم جدی گرفتی یعنی حالت خوش نی
جدول و رویا
یه روز کارمون میگیره، اینو که علی گفت، حمید یهوری شد و کرد به زمین تف
به ته هرچی میرسیم هست یه دری قفل، گفت «مادرم ثابت کرده پدریشو»
دیگه نوبت منه، اگه کم بذارم داره یهکمی افت
آخه از وقتی آقام رفت، ماها درد میکشیدیم، با ما حرف میزد و دیگه ناراحت نبودیم
خانوم مورفین، آرامبخش
هیچوقت نشون نداد مامان ضعف
علی که دید حمید داغونه پرسید «چیکار میکنی با پولت خوشتیپ؟»
گفت «کارمون بگیره، میرم یه جا که عشق قانونه، جرم نی
آسمونش از هوای آلوده پر نی، دیگه به مادرم نکنه یه صابخونه توهین»
امـشـب دیـگـه چـیـز خـاصـی نـیـسـت بـاهـامـون
فـقـط مـایـیـم و جـدول و رویـاهـامـون
زیر تیر چراغ برق، میشه با عشق یهجا رو اجاره کرد
جدوله نظارهگر، سهتا جوون که به فکر تراولن
سامان گفت «میسازه آدما رو دوری و بوسیدش»
قطع کرد، گذاشت گوشیو تو جیبش، گفتن «دختره رو میخوای؟»
گفت «آره مثل غرب و شرق که سوریه رو میخوان
یه مظلوم که با ترس و لرز پیروزیه رو میخواد
فقیری که برگ و طعم کوبیده رو میخواد و
لاشخوری که از خودش دفاع نداره، زبون طوطیه رو میخواد
بیتابم، ولی هنوز سرد نشدم، سبزتر از پارکمون کی دیده؟
کارمون میگیره، صبحا کنار اون بیدار میشم، خوابمون شیرینه
کسی آدرسمو خواست، بگین آسمون میشینه»
امـشـب دیـگـه چـیـز خـاصـی نـیـسـت بـاهـامـون
فـقـط مـایـیـم و جـدول و رویـاهـامـون
زمین یه کرهی مریضه، آدم داره
همه خندیدن و علی گفت «اینو تاریخ یادم داده، جوک نمیگم»
همه مزه میزدن و اون دردای دلو لقمه میکرد، حرفاشو قورت میداد
از اون سینهسوختهها که لخت نمیشن
خلاصه بارش سنگین بود، ولی تا نمیشد
آخ نمیگفت، تو کاخ کافرو میدید و آدم شاخ میدید میگفت «شششـ... همه ظاهرفریبین»
گفت «وقت شادیه، ساکت نشینین»
دستشو انداخت رو شونه سامان و حمید، گفت اینجوری دامادو نبین
کارمون بگیره حتماً شامه رو زدیم، مگه نه سامان؟
یهسر هم میآیم پیش تو حمید
بیخبر از اینکه یه روز پولا رو میکشه بالا، میگه «همه دودرین»
امـشـب دیـگـه چـیـز خـاصـی نـیـسـت بـاهـامـون
فـقـط مـایـیـم و جـدول و رویـاهـامـون
شیطونه میگه
شــیـــطـــونـــه مـــیگـــه «بـــزن، بـــکــش، بـــســوزه تـــر و خـــشــک، از ریز و درشت، له کنی همه رو
فقط بکنی تو رشد، گنده شی، بگیری دنیا رو تو مشت»
میگن «پپهس هرکی بذاره پا رو پول و زرنگه هرکی بکنه پارو پولو»
تو باغ نیستی، اگه بودی کنارم میشنیدی صدا قار و قورو
بچهها گشنهن، جالبه، چون شیر تو شیره
حالا که فقط مهمه کی شیک پوشیده
هرکی پول ملتو ریخت تو جیبش، الگو میشه
شیطونه میگه با زندگی همه بازی کنم
چرا همه انقد میگن قماره زندگی؟
چون یه سربازم که عاصی شدم
جلوم خشت میچینن و من به حکم دل راضی شدم
حاکما به حرفای قشنگشون جامهی عملو نمیپوشونن
چون سکسه که میفروشه، واسه همین عروسکا باربی شدن
سرابه جلوم، نداره ترسی
شیطونه میگه «بخور، تو حیات وحشی
از پا در اومد این، بشو سوار بعدی، مال و اموالتو جمع کن
حل نمیشه مسئله بذاری به جا بهعلاوه، تقسیم»
تو هم به این حرفا علاقمندی
ضبط خرابه، ولی دکترم حال میکنه با نوار مغزیم
شــیـــطـــونـــه مـــیگـــه «بـــزن، بـــکــش، بـــســوزه تـــر و خـــشــک، از ریز و درشت، له کنی همه رو
فقط بکنی تو رشد، گنده شی، بگیری دنیا رو تو مشت»
خودکارم داره از درد میگه، جوهر کبوده، بنفش
بهاره ولی برگ قهوهایه، انگار شده زمونه عوض
جلو چشمامو خون گرفته
دارم دنیا رو یه رنگ دیگه میبینم
تو آسمون میله میبینم و گیر کیلیدم
همیشه میبینم آدمای کثیفو تو کفن، اینه تیریپم
شیطونه میگه «بسه توسری خوردن ، تظاهر کنم
مردمو با یقهی بسته گول زدی گم شن؟»
دیدم آدما جلو مامورا میکنن سجده رو زمین
چون لنگ مهرن و قدرت آدمو بت کرد و انگار اداره سقفش بود شبیه گنبد
«چیه؟ فکر کردی چاره یه نمرهس؟ یه نخبه هم باشی که رتبهش بالاس و مثبت
ته تهش اینه که میزنن عکستو به دیوار یه مدت، تابلو میشی و یه میخ توت، کتاباتو بریز دور»
اینا رو شیطونه میگه، چرا بدیم طول؟ همه دنبال ارزن
میخوام وضعمو ببینی توپ، بگیرنم دربیام از اوین زود
شاید نرسیم به عدالت تا اعدام هست، آدم بد خوب بوده روز ولادت
اگه بیکلاسم، میدم چرا درس؟ خوب گوشاتو باز کن، نیست صداقت
شــیـــطـــونـــه مـــیگـــه «بـــزن، بـــکــش، بـــســوزه تـــر و خـــشــک، از ریز و درشت، له کنی همه رو
فقط بکنی تو رشد، گنده شی، بگیری دنیا رو تو مشت»
یه مکث
این آهنگو سه سال پیش نوشتم و الان دیگه در حد تو نی، در وصف تو چی بگم؟
سخته توضیح بدم که چهجوری تو میتونی این دلو قبضه کنی
حتی خونه کاهگلی رو قلعه کنی، رو تو میشه حساب کرد
با چشای بسته دویید، بگو بهشت چیه؟ مگه به جز اینه که با تو باشم؟
عجب عشقیه، که وقتی میبینمت جز تو همهچی مشکیه
نه غذا هست، نه خواب، نه فرار، نه قرار
نه زمان، نه مکان، نه دردام، نه درمان
نه جهان، نه جهان، نه جهان، نه جهان، نه جهان، نه جهان، نه جهان
فقط من و تو وسط یه کهکشان، قسم به نجوم، که رسیدم به جنون
نه، برعکسه کاملاً، تویی که میدونی باطنم چی میگذره دائماً
که بیشترش مجادلهس، تویی مراقبم، میکنی مقاومم
وقتی از همهچی قافلم، میگی برام از زیر و برام از زر و برام از زور
تا راه برم تو راه راست، هدف مقابلم، پس عاقلم، عاقلم، عاقلم، با تو کاملم
میخوام پوست و گوشت و استخونو بشکافیم، لخت شیم
جذب هم بشیم، جفت شیم، یه پل شیم و توی هم گم شیم و ذوب شیم
مثل یه خورشید، جلو شمع و پروانه بت شیم
یه کـیف، یه نبـض، یه ماه، یه مکث
تابلوی راهنما تو راهروهای شلوغ ذهنی
همه منو تحریم میکنن و تو به فکر صدور مهری
تو سرزمین جهالت، تو نور دیده، طلوع چشمی
با شنیدن آهنگ نفسات قلبم وامیسته
سرود ملی، بعدش کند میشن حرکات
بالا میره ضربان قلب، روح قفسا رو دوس نداره و
نور فوران میکنه از تو ترکام و کم میآرن کلمات
یهچی داره تحریک میکنه حلقمو
میخوام بالا بیارم قلبمو
تو خونم قلت بزنم ببینی یهرنگم، مثل ماه دورت بگردم
سی آذر تو آسمونا منو میبینی شب (۱۴۰۸)
دیدی جیبم توش هیچی نی، تنگه، ولی بیشیلهپیلهم
میشینی پیشم، میگیم چه سخته
اما شمردن پولخوردامون هم یه چیز دیگهس
این آدم واسه همه آهنه، واسه تو جیوهس
اگه ارومیه بشی، روت ارس میکشم
واسهت حبس توی قفس میکشم
تو رو دست نمیزنم، تو رو نفس میکشم
یه کـیف، یه نبـض، یه ماه، یه مکث
کی میگه؟
بخش یک - هیچکس
کی میگه شبمون ستارهای نداره؟ تو آسمون آسفالت، تهسیگار شهابه
کی میگه جنگ حاصلی نداره؟ مینو میشه کاشت و بمب خوشهای شرابه
نارنجک اناره، آدما هم وقتی میمیرن کود میشن
کی میگه حقیقت تلخه؟ ترشه که همه چشما رو بستهن
امکانات محدود میشن، مشکلات دامنگیر هیچوقت منکراتی نمیشن
چون فکر میکنن مردم محجوب میشن، کی میگه حجاب جلو تعرضو میگیره؟
تانکایی که هیچوقت عقیم نمیشن، تعرض کردن به سوریه
ضامنو مالید سرباز جونبهکف، باعث و بانی دیکتاتوری
همسایه تازید و چاپید و خون شاهد و پاچید تو صورت مساله
همه رادیکال شدن و جنگ داعشو زایید
کی میگه آب آبی نیست؟ کی میگه هست؟
کی میگه گل تو قالی نیست؟ کی میگه هست؟
کی میگه اینا عادی نیسـت؟ کی میگه هست؟
کی میگه میشه دهنا رو گاهی بست؟
بخش دو - ریویل
Whoever said that the sentence would ever end?
That the pressure would ever lessen? The tensions would ever mend?
Whoever said that truth was dead and never mentioned again?
My most precious treasure’s my pen
Represent to the end
Whoever said that them pretenders and devils were ever friends?
Never tend to repeat the same errors ever again
Look at the trends We ain’t from the same era as them
We rebels with pens
These brethren let the levels decend
I never bend
Weapons stay close to me like a special friend
Count my blessings on rosaries made of precious gems
Smokin’ special blends to stay in present tense
And then ascend to mental levels that’s heaven sent
I represent, London residents and dungeon denizens
Gully Iranis over the globe, youngins to veterans
The relevance is evident, setting a precedent
It’s the resonance of the movement, who said it’d ever end?
Whoever said killers don’t have a conscience?
Whoever said dealers have to live godless?
Whoever said that death isn’t half of life?
Whoever said that heaven and hell are hard to find?
محض مخالفت
جامعه منو هضم نکرد، تف سر بالام
ولی نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم، نمیترسم
میگن یه تختهم کمه، ولی هنوز میتونی روم حساب کنی
هنوز ویرونیمون جلو چشه، عدالت شر و وره
نمیذارن اقلیت جلو بره، نه، شر و وره حق
عقیده، رنگ پوست، متفاوت، یه غریبه
گوشه گیر، خمیده، سنت، خرافات
فرقا، ترسناک، جنگ، دعوا
محض مخالفت خون قرمز نژادای مختلف تو رگام
نه، یه مشت گرهکردهم، شک توی کلهم
یه شیعهم تو بحرین، ارمنی تو جنگ جهانی اول
ولیکن سبزم، مثل سروم، اونم وقتیکه همهی اونای دیگه زردن
یه گشنهم که معلومه دندهش، یکی بهش تجاوز میشه و ضجهش، ضجهش منم
وقتی میگن شل کن حال بکنیم جنده، من ماهیچهایام که سفته
حاجیت محض مخالفت علمه، هفتاد و دو تن تشنه، حرف گالیلهم که گفتن کذبه
من یه زن افغان همجنسگرام تو ایران، که میگن یه فحش زشته
میبندن چشامو، میخوان دیگه هیچی نبینم، میبندن دستامو، میخوان دیگه حقمو نگیرم
یه استرالیایی بومیام که صد سال پیش بچهشو ازش به زور گرفتن
یه سابقهدارم که بهش کار نمیدن و شده واسه سلول دلش تنگ
جامعهایام که آدماش با دیدن بیعدالتی شور گرفتن
بچهایام که پدرش سرکوفت بهش زد
یه خبرنگار بیطرف که هر دوطرف باهاش بدن
زنیام که تو بانک تصمیم گرفتن چون زنه بهش وام ندن
انقدر مخالف دیکتاتوریام که مویرگام به فکر سرنگونی شاهرگن
همه بام بدن، داد، یه الفبچه وسط دالاس
محاصره شده و رنگ پوستش سیاس
بهش شلیک میکنن با اینکه دستاش بالاس
این آدمو نمیشناسی، منطق استدلالاس
گلیام که درمیاد از شکاف دیوار
محض مخالفت مستقلم و همه اجازه میخوان
آدمیام که کارتنخوابا رو میدید و بالاخونه رو اجاره میداد، خط بریلم
صعودیام همیشه، سیرم
همه ادای احترامو درمیارن، من ادای دینم
توی چشم سنت یه عیبم
میبندن چشامو، میخوان دیگه هیچی نبینم، میبندن دستامو، میخوان دیگه حقمو نگیرم
و زیر
ٖفرصته، بیسوادی فرصته، بیسوادی فرصته، بیسوادی فرصته
بیس بیس، شبکهها و سایتا فاسدن، همه سوژن، جمعشون جمع، بیس
رو پر قو لم میدن و استعدادا نردبونن، بیسوادی فرصته، لنگ پولن
بیسوادی فرصته، دنبال حقشونن، فرصته، بیس
ده اگه داشتی درک درستی سر سوزن، بهشون چشم نمیدوختی
چشم نمیدوختی، نمیدوختی،میدوختی، دوختی
وزیــر ارشـــــــــاد، وزیــر کـــار، وزیــر راه، و زیـــر نــاف
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.