مجموعه خط سوم از بامداد و یارا در سوم تیرماه ۱۳۹۴ تحت تشکل پلاک منتشر شد. دیگرد، عضو دیگر تشکل پلاک به عنوان رپکن مهمان در این مجموعه حضور دارد. پیمان یارا آهنگسازی و تهیه کنندگی تمامی آهنگ های مجموعه انجام داده و طراحی جلد آن با سِواد و علی حق وردی بوده است. انتشار مجموعه خط سوم با استقال خوب مخاطبان مواجه شد و کمی بعد از انتشار آن، علی سورنا در توییتر خود نوشت “یکی از کامل ترین مجموعه هایی که شنیدم: خط سوم “.
یکی از متفاوت ترین آثار رپ فارسی آهنگ “میخوام” از مجموعه خط سوم است که در آن صدای بامداد و یارا همزمان شنیده میشود ولی باز با این حال شکل موسیقایی خود را حفظ کرده و مفهوم را به خوبی به شنونده منتقل میکند.
برای دریافت جداگانه آهنگ ها روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
- شمس - بامداد
- کوچه ها - بامداد
- مرهم - یارا
- تقویم - بامداد
- همون مشکل قبلی - بامداد
- حواسم پرته - بامداد و یارا
- اونم مثل منه - بامداد و یارا و دیگرد
- آتیش بازی - بامداد
- جامعه - بامداد
- خطاط - بامداد
- میخوام - بامداد و یارا
- طنز تلخ - بامداد
- دور - یارا
- تو بهش میگی مریض - بامداد و یارا و دیگرد
- جوک - بامداد
- اورامان - یارا و دیگرد
متن و تفسیر
برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
- شمس
- کوچه ها
- مرهم
- تقویم
- همون مشکل قبلی
- حواسم پرته
- اونم مثل منه
- آتیش بازی
- جامعه
- خطاط
- میخوام
- طنز تلخ
- دور
- تو بهش میگی مریض
- جوک
- اورامان
شمس
دود از دودکش، ادب و احترام یه دست رو چشم
روز میکنه چرک از پوستش، هنوزم این گوریل یه مشت میمونن دوستش
دود از سیگارت، اگه نبود بیچاره پول نبود خونه، میشد دیوار سقفت، کارتن تختت، دیگه کارتون نمیدیدی به جای مشقت
شده تا حالا وقتی از تاریکی ترسیدی، چون یه چی اون ته دیدی میبینیش و رد میدی
میری چراغ رو بزنی ببینی هیچی نیست، به جای حوله یه غول میبینی
میشینی تو خودت و ناخون میخوری، سر میز شام بهت میگن خیلی بیخودی
چرا ناخون میجوئی؟ چرا وقتی همه زرنگن آروم میدوئی؟ چرا؟ چرا؟ چرا...؟
روحم رو ببر تو خودت، کل این بزن و بکوبا بیخوده، میگن
توئم میگی من بیخود نیستم، میگم من از خودم بیخودم یه چی من رو میخوره
صبح ها که پا میشم خودم رو از کابوس میشورم، میشینم ولی رویام میدوئه میدوئه
من راه میرم اون میدوئه، میگه بسه، خفه، میگم خودم رو میکشم، میگه باشه، میگه بسه
میگه میگم من چیم؟ میگم میگه من کیم؟ اگر هم بدونم فرقی داره واسه نادون؟
میگه میگم گوشِت رو بشور از صدامون، میگه میگم نمیشه، میگه میگم میاد بارون
تو که کم داری! میگم من کم ندارم، میگم میگه گناه من چیه که کم نذاشتم؟
میگم میگه، میگه میگم دیگه، چی دیده؟ میگم مگه چی دیده؟ میگه...
دورهی آخرالزمان است، سگ صاحبش را نمیشناسد، ما را داخل آدم حساب نمیکنند، کار از کار گذشته...
دیدم که آن خطاط سه گونه خط نوشت...
کوچه ها
میخواد حرفش رو با موسیقی بزنه دیگه، خب! موسیقیش رو میخواد ببره به یه کشوری که میگن احساست رو سانسور کن بابا!
خب! این الانم داره بابت اون خورد میشه، یعنی بابت چیزی که داره یاد میگیره و نمیتونه ادامه بده، احساسی که داره دریافت میکنه و نمیتونه ادامه بده...
چه حسی بهت دست میده؟ چه حسی به تو دست میده موقعی که داری شعر مینویسی و خودت خودتو سانسور میـ...
هیچی... نمیدونم چه شکلیه! ایدهای ندارم که چه حسیه
بخوره خودش رو ساکت یه گوشه، تپل هم شده حتما حامله بوده
شُکر نرسیده به اونجا کارمم، کم میشناسنم، حرفم رو میزنم
صورت هر کی هم بخوان نشون ندن، من فحش بلدم اونا شطرنج بلدن
یه برچسب میزنن روت با کلی غصه، به ننت میگن معتادی به سیگار و پسته
آبروت میره، رسانه هووت میشه، دروغاشون بو میده، رئیس بهت زور میگه، ولی من... فعلا آزادم...
کوچهها... میزنن تو گوشم داد، الهام، الهام، ورقها پُر پُر، حرفم غُر غُر
لیاقتم چیزی نیست بیشتر از اینکه میگیرم، باور نمیکنم هر چی رو که میبینم
راه برو توش، این درها بازه واسه توئم داره جا اگه بلدی باشی خل، مثل عاشق
میریزه ازت پر و میکنن ازت حرف، همه فکر میکنن بکوبنت میزنن برق
میفروشنت کاسبن چون، بدیش اینه... نمیتونی حفظ کنی فاصلت رو
کوچهها...کوچهها... زور اونا بیشتره از زور ما... کوچه ها...
پرواز رو ازم نگیرین، من بهترین دوستم پرهامه
اون از بر همه حرفام و اشکام و لبخندام، ریتم سرسام تو اشعار
میری برو ولی آدم بمون، اگه زن گرفتی با جیبت لب نگیر
یادم بمون، یادم بمون، تا یادت بیارم زندگی رو سخت نگیر
مرهم
میدونی، نمیدونی، نمیتونی که بدونی، نمیخوای و نمیتونی، نمیدونی که چجوری
دل من رو شست غصه، نگاه تو شد پوستر، چشم های من از چشم های تو رنگ میخواد
نگو بودی جای من، تو پای من و راه من، رو پای من بشین آروم بگم در گوشت قصه
درک کردی حرفام رو؟ قبل از این دستام رو شستم، که نگی تو میفهمی دردام رو
نمیشناسی من رو، ما مثل هم نیستیم، دیگه مثل قبل نیستیم، نه مثل اینکه سرد نیستی
میگه "عوضی تو مسکن درد نیستی بزرگ شدی، پایه شر نیستی"
میخندی و احتمالن رد میشی از کنارم، شب میشینی یه سیگارم لب میگیری بره باید برگردم
اون یکیا حق دارن رو گردن، گور بابا اینا، اونا چی میخوان ازم
لم بده پا رو پا هد بزن با من، دم بده آروم باش حرف بزن، با من
بگو از اون چیزایی که دلت میخواد، شاید بلد نباشم، اما یاد میگیرم باید...
بلند شیم و با هم قدم بزنیم، یه کم از الکل خالص شب به بدن بزنیم
این خیابونا بیصاحابن چرخ بزنیم، بیار ماژیکت رو رو قانوناش خط بزنیم
تو من رو نمیشناسی و همش درگیر منی، من از نور میخونم و تو هم درگیر شبی
منم درگیر شبم، هنوز درگیر همیم، انقد دست دست نکن بگیر، تلخیش پرید
چه مست، چه دیوونه، چرخید زمین، نه، باید برگردم
اونی نمیشم که تو رو راضی نگه داره، اعتمادی نیست که یارا، راضی نگه داره
بزار سهتار بگه به جای من، چشات به جا چشای من، دلا خون و صدای غم، میپیچه تو نگاه من
پلاک تو پلاک من، جا به جا رو جای پای، شما، کجا، ما که لای، کتابامون رو باز نکردیم... ما گردیم، میگردیم...
تقویم
روحم رو شستن، من رو زیر پا پاکم کردن
از گناهام یه مربا درست کردن، چسبناک، چندش، دادن صبحونه خوردم...
حالتون چطوره؟ بد از بد، بدتر، چرا اخم تا وقتی حرف هست؟
میخوام عوض شی کلا، ولی نه فلفور، آروم، آروم، آروم، آروم، آروم، ابله
دهنت رو شیرین کن مثل کله ات، تاریخ بخون، ببین باهات چیکار کردن
تقویم رو نمیگم، نود و سه بار، از هزار و سیصد تنت پیرهن کردن
از هر رنگی که خواستن، یه بار جنگ، یه بار سبز، یه بار انقلاب، نه، بازم حالیت نشد
یه جواب ساده داره، کسی رو نکش، بازی ای که دوس نداری، بازی نکن
همون مشکل قبلی
هنوز دروغ میگم، همون مشکل قبلی، هنوز دروغ میگم، همون مشکل قبلی
هنوز تو روت میگم، اینا مشکل من نیست، همون مشکل قبلی
گیجگام تیر کشید، زیر میز مچاله ورق، راضی نیستم ناامید از هر طرف
پاچهی رعیت پارست از دست منم بر نیومد بخیه با یه نخ وصلش بزنم
هنوز مغرورم به هیچی، کمکی نکردم به هیشکی
نمکدون من شکست و شوره بوی دهنت، انکار میکنم که خوش یمنه قدمت
تو جیبمونه فقر فقر بریم دست بعد، بعد تمام هیچیت رو بباز تو شرط اول
منم نمکدون شکستم چشایی رو خیس کردم، بار گناه رو دوشمه، به سنگینی هیچی
دلم تنگه واس کودکیم، همون مشکل قبلی، بهونههای الکی، همون مشکل قبلی، همون مشکل قبلی
بهم گفتن یه اشتباه رو دوبار نکن تکرار، شعار دادم هزاربار که خالی نشه تهران
حقیقت اینه که این شهر یه اشتباست، جوونی من رو کشت ولی باز کردم انکار
نشستم نوشتم یادم رفت قلب پدرم، نمازای مادرم، تصادف برادرم
یادم رفت چقدر دستم رو گرفت خواهرم، خواهری که نداشتم که بکنه باورم
تنم نلرزید، بدنم نفهمید تو گوره، همون بامدادم من که هیچوقت نفهمید غروبه
ای کاش میخ من تو این سنگ نمیرفت، نفهمید فرو رفتنش به معنی سقوطه
هنوز همونم که بودم، همون مشکل قبلی، با خودم درگیر، نه تاریکم نه روشن، همون مشکل قبلی
دوست دارم یه صندلی بذارم زیر پات، بشینی زیر بام این خونه من رو ببینی بینقاب
ببینی هنری که ازم میریزه چه مشکیه، لخت بشم به هیکلم بخندی بیلباس
بدون ترس، بدون صبر، من خنده هام رو کردم وقتی آخر میشدم
بدون جر و بدون بحث، چون بردن یه خوابه حاکم بیداره تو قدرت
مدال ندادن به شهیدی که دشمن داده، چون ما خوبیم اونا بدن
پس عقل حکم میده تمام مدالا مال ماست، وقتی خشکسالی میشه، میشن تشنهی ترفیع
همون مشکل قبلی، همون مشکل قبلی، همون مشکل قبلی
حواسم پرته
بخش یک - یارا
همون مشکل قبلی... یه عمر یا سر تکون دادی یا سرت رو تکون دادن
ضعیف، قوی، ضعیف، قوی، ضعیف، قوی، همش تضاده تا اینکه یه روزی از راه میرسه، که نمیدونی دیگه نمیتونی...
دیگه چیزایی که از کلت میگذرن از یه جا میزنه بیرون، دیگه حتی یک ساعت هم نمیتونی تحمل کنی
خیلی سادهست! مثلا خسته میشی از این که نیست هیشکی که درکت کنه حواست جایی نیست پیش خودت حواست نیست اصلا به این...
بخش دو - بامداد
که نیست هیشکی پیشم، نیست حواسم پیش هیشکی بی شک
فقط به این حواسم هست که حواسم نیست به هیچی بیشتر
از رپ، از بحث راجع به دوتا اثر، میزنم دم ازش، ارزش هام رو پیدا کردم، کیف کردن، حال کردن
پیدا کردم، جدولا هم مثه سوالمن، سیاه سفید، آره یا نه، باید حفظ کنم انگار وسط امتحانمم
بریزم عرق واسه هر بدی که نیاد طرفم، تنمم خشک کنم، بوی بد نده بدنم
من بیشترم بلدم از طرفم فقط فرق، بین تعداد طرفداره که عقل به چشمه
چشم به عشقه، عشق زرشک هه، هر کی وفا رو کرد بگو بیاد طرف منم
اصلا طرفدارش منم، من چقد میفهمم، من چقد خفنم، من چقد رو مُدم
تماشا میکنم خودم رو تو سینما سه بعدی ام، چه رپر خوبی ام، چه بمبی ام
خیلی جاها میرم غلط، دیگه نیستم مثل قبلا، که همه رو بودم بلد
همین بالا توی سرم، خورد میشم آرد الک، میشکنم با ترک، یه بچهی ترد شدم، به همه جا میگم درک
حواسم اینجاست و میرم پای هدف، کجاست اون جایی که راهیه بدنم؟
بعضی وقتا خفم میکنه حس اینکه همه دورم بام بدن
یه چیزی جور در نیومده، تن منم بهم میگه تنومنده
گلوم تازه نمیشه و در اومده مو از زبونم چه کاری بر اومده؟
اگه خوب ها زیادن پس بد منم، اگه بد ها زیادن من بدترم
من کیم؟ تو چی میبینی؟ بهم بگو من رو دوست داری یا حرف نزنم؟
اگه بفهمم گنجم اینجا نیست مگه میشه جاهای دیگه رو با دست نکنم؟
مهم نیست کی میگه، مهم اینه چی میگه، یکی میگه موندگاره ولی دستش بلیطه
به کدوم اعتماد میکنی؟ عملش یا حرفش؟ قلبش یا مغزش؟ گرمش یا سردش؟ لبخندش یا زخمش؟
اونم مثل منه
بخش یک - یارا
اونم مثل منه، یه پسر کوچولو رو پله، جلو خونه دم دره، که میذارن سر به سرش، نمیذارن حرف بزنه... نامردا... آدمها...
اونم مثل منه، یه دختر هفت ساله، غرق توی رویای شادش، رو بالش، بلند میشه از خواب نازش، خب باشه، بدش میاد تو صف مدرسه باشه...
اونم مثل من، تقریبا ترسید از آدم بدا، آدم خوب قصه شد، دردی از جامعه، خونواده نشد دوا، ترجیح داد قمار کنه و ببازه هر چی داشت...
اونم مثل من، به گند زد به بردن، ساخت، باخت، خودش رو زد به مردن، جنب نخورد، بقیه حقش رو خوردن، پوستش رو کردن، پسش آوردن...
بخش دو - بامداد
اونم مثل منه، دنبال هنره، ازش باید خواهش کنی که هر وری نره، عاشق تجربه ست، در رو بست و رفت سفر، زد قید درس و مشق...
اونم مثل منه، یه عراقی جوون، میره رای میده، با صدای اذون، میخونه دعا اسلحه بشه ارزون، یه دونه بخره مثل آدم های ترسو...
اونم مثل منه، یه مادر پیره، چروک چروک تجربه به موی سفیدش گیره، اونم مثل من به یه چیزی وابستش، اونم اگه بچه اش نباشه میمیره...
اونم مثل من باخت فقط کل عمرش، همه زدن رو دوشش و گفتن بردی، بغضش رو قورت داده زور میگن کور باشه، ولی دید میزنه از لای درهای پشتش...
بخش سه - دیگرد
اونم مثل من بود سرود رو از بَر زمزمه میکرد، وقتی دستش میزد یخ، اگزوز ها داغ بودن گاز رو پر میکردن، مرز پرگهر... مرز پرگهر...
اونم مثل من بود وقتی که جون میداد، حس میکرد زنده میشه یه جای بهتر، خسته بود و خوشحال از خروج از این محور، خمپاره، آتیش، جیغ و ناله، نفرت...
اونم مثل منه درگیر ماتمه، سر میکشه یه ضرب واس تلخی آخرش، شعلههای آتیشه میسوزه تنش، منتظر روزیه که سرد بشه خاکسترش...
ساده دل و ترسو اونم مثل من بود، صبح ها پا میشد با یه صورت اخمو، طلبکار از عالم، بدهکار به ساعت، منتظر معجزه ست بخوابه راحت...
آتیش بازی
با آتیش بازی نکن، خطرناکه، عادی باش و پر کن جای جیبات، با هر چی زنت میخواد
زن یعنی عشق، باش هر چی که اون میخواد، هر چی که اون میخواد...
تو عشقت چیزی نیست مثل مال من، مال من گم شده تو افق غرب
من یه مسافرم که از قطار خسته ست و همیشه پیاده میره به ایستگاه بعد
واسه همه تو راه میخونم بازیم رو بلدم، ولی خودم و آتیش میدونیم که فقط بازندم
من یه دندم، من یه دندم، همه بَرده ی حکومتن من خودمه بَرده ام
هیچی بد یا خوب نیست فرق تو نگاهته، شاید بلیطای قطار بهترین راهشه
ولی از نگاه من اونی قهرمانه که رو ریل را بره و نبینی وا بده
شاید تربیت کودکیم این بوده که باید زجر کشید مثل سگ تا بوق سگ
خطر رو بو کشید و رفت تا لب مرگ، مامان بذار با آتیش بازی کنم
مگه چیه تهش؟ بسوزم؟ خب که چی؟ جسم که روح نیست یه وقت شرمنده شیم...
یه وقتایی باید دل رو زد به دریا، دریا خوشگله و پرخطر و تا آخرش تنهاست
سرای من جاییه که کسی گیر نده به حرفام، از هر الهام یه شعر بده به فردام
بنویسم بره فکر خوب و بدش رو نکنم، با هر ورق مچاله که له میشم هر بار
کسی میفهمه چی گفت و چی شنید؟ کسی میفهمه چی خورد و چی کشید؟
حالا تو هی بگو تا چونه ات خسته شه، فرقی هم میکنه که فیک یا اصلشی؟
تو اوج بیهدفی دلم گرمه به خودم که تصویر تو آینه تفسیرش کنم
تو اون فاضلابی که همه بهش میگفتن خونه صد بار کثیف شدم و تصفیه شدم
شاید تربیت کودکیم این بوده که زجر کشید مثل سگ تا بوق سگ
خطر رو بو کشید و رفت تا لب مرگ، بابا بذار با آتیش بازی کنم
جامعه
یه بار دیگه صحنهی گل رو میبینیم...
در رو وا میکنم، بند رو بستم، میرم توش آروم
ولی بلند راه میرم، مثل سوزن های سرنگ ها، لا گوشتامون
یه قصاب دست راستش دوسته، دست چپش ساطور
از شنونده هامون کیا میان همرامون؟ بریم بیرون ببینیم چه خبره؟
خلاف بریم یه طرفه، دور دور، خوشحالی، حتی باشه یه فقره
فقر مثل جیب چپه، مثل پیرمرده، مثل بوی پا و دهن هر کی که پیله کرده
به دین یا وید یا بیهوده زیستن، مثل یه بچه ست یا در میره یا بهت میخنده
بازم حوصله سر بره هر کی باشه توش، عکس بازیگر ها رو مجله، لب و سینشون عمله
مثل همونه که راضی میشه با نگا به پول، آب من رو که نیاورد، هر کی گـ*ـاییدم به زور
دکه، روزنامه، آنتن، ماهواره، سی دی، سوپر، خوشگل، پاره، دکه، سیدی، سوپر، روزنامه، ماهواره، پـ*ـورن، سیگار، کافه
عینک، هیکل، باشگاه، سی دی، سیبیل، مد، سکـ*ـس، پاره، شلوغ، جامعه، جامعه، موسیقی، شاعر، فیلم، آرامش...
سیگاری میخوای بزن از من پک نزن، همینطوری کـ* بگو، اصلا حرف رک نزن
واسه خودت من رو با هرکی میخوای بر نزن، تو گوشم غر نزن، تو چشم زل نزن
منم بچه ی همینجام، یادت باشه، آره داش...
اینجا کجاست؟ تو که باید وارد باشی! یادت باشه اگه مدرسه نرفتی مثل ما شی
میخوای بازی کنی استعداد نیست ارثی، دستگاه ژتون میخوره، بنز هم بنزین
حرفت رو میزنی از همون اول الفبا، یاد میگیری درت نمالیدن بگی "مرسی"
سیرمونی نداره شهرت از دستت، چیزی ساخته نمیشه خیر باشه قصدت
هر روز بند رو ببند بزن بیرون، انرژی بده به این آدم های خسته
پلیس، امنیت، ناجی، ناجا، موتور، مأمور، جیغ، ناله، اسید، اسپری، مجرم، دیوار، صبح، شغل، شب، لاشه
هیکل ایول! هیکل ایول! ماهواره، مد، لباس خوابت، غمگین، جامعه، جامعه، موسیقی، هیپهاپ، عشق، آرامش...
خطاط
دیدم که آن خطاط سه گونه خط نوشت:
یکی او خواند، لاغیر
یکی را هم او خواند، هم غیر
یکی نه او خواند، نه غیر او، آن خط سوم منم...
یکی از متفاوت ترین آثار رپ فارسی آهنگ "میخوام" از مجموعه خط سوم است که در آن صدای بامداد و یارا همزمان شنیده میشود ولی باز با این حال شکل موسیقایی خود را حفظ کرده و مفهوم را به خوبی به شنونده منتقل میکند.
میخوام
یارا
من میخوام چشم هام رو روی حقیقت ببندم
میخوام حرف بزنم، میخوام بخندم، به همه اونایی که از من میرنجن، به همه سربازایی که دارن میجنگن
میخوام پولم از پارو بره بالا، مثل یارو؛ که از داروسازی رسیده به آشپزخونه
پا رو گاز، اون ماشین های توپ رو میخوام، لباس های خوب، عکس های مُدِ این و اون، کنار جوب و...
عملی که توش خوابه، میخوام نخوابه، میخوام قر بده واسم، لباس دراره
بذار اخلاق رو خورد کنم زیر پا، من میخوام بال در بیارم، دیگه راه رفتن نمیخوام
بامداد
دنیا رو میخوام، دنیا بهم پا بده، دنیا رو میخوام، بذار بدی، بدی، بدی، به گـ*ـا بره
خدا عالمه که چقدر دنیا جالبه، قلب من سنگ باشه، کَله ام عاشقه
پول میخوام، ولی به هر قیمت نه، میخوام بازی کنم، غیر این هم ابداً
وقتم رو تلف کردم، به خودم بد کردم، چراغ ها قرمز بودن، من هم تُف رو پرت کردم
قرمز ها رو سبز میبینم، نرو میشه برو، نکن میشه بکن، ننویس؛ ورق رو پُر کن
بدو، انتظار واسه هر کی بوده، کرده بُرد با شب زنده دارا زندگیشون صبح شد
تلخ ها میرن تو خونِت، این که شیرینه دوستت رو نبینی، وقتی باشه تنها رفیقت کور
وقتی مردم همه چشم دارن، کوری افتخاره، اسباب کشی مرامه، نمردن محاله
میخوام دنیا واسم برقصه، میخوام بیفته به پام، شاید یه لحظه بعد میخوام بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه
یارا
میخوام دنیا رو با اون موهای لَختش میخوام، این ها کمه، من سقفش رو میخوام، میخوام هستی رو مستش کنم میخوام...
میخوام برگردم به بچگیم، گرچه قبل این که برگردم، باید یک سر و گردن، بزرگتر شم، دم میله ی پرچم انتخاب شم
توی تیم، بازیم بدن، اگه پاس بدن توپ رو، میخوام خواب نباشم، میخوام بقیه هم مثل من باشن، شاد نباشن
اون ها هم مثل من بازی نباشن، میخوام همه چی باشه ولی من راضی نباشم
میخوام که شعرم رو همینجا تموم کنم، دنبال یه کلمه ی مناسب میگردم، میخوام که عشقم رو به زندگی حروم کنم
دنبال پول بودم، دنبال گلوله ام، دنبال گلوله ام، دنبال گلوله ام... میخوام...
بامداد
من ساز میزنم، سازنده ام، به ساز من برقص مرتب، هر چاقویی اومد پاره ام کرد، شرط رو باختیم، سفید نبود آینده ام
من از یه جایی ام که جایی واسش جالب نیست، بهت میخندن اگه بگی عاشقی
روت میبندن شرط، میکنن پرتت، دیگه نیست صحبت از اسکناس، چرک ترین برگِ کوچیک
من از یه جاییم ام که، دنیا رو نگـ*ـایدن، من از یه جایی ام که، شب هاش رو نخوابیدن
من از یه بهمنم که یه محل رو دفن کرد، من از یه جایی ام که... من از یه جایی ام که...
سرد و ساکنن، سرد و ثابتن، دنیا برقص، یخ های شهر وا بشن، سرد و ساکتن، سرد و ساکنن، دنیا برقص، یخ های شهر وا بشن
سرد و ثابتن، سرد و ساکنن، دنیا برقص یخ های شهر وا بشن، یخ های شهر وا بشن، دنیا برقص، یخ های شهر وا بشن
میخوام دنیا واسم برقصه، میخوام بیفته به پام، شاید یه لحظه بعد میخوام بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه
میخوام... چیزهایی رو که هیچوقت نداشتم... میخوام... چیزهایی رو که هیچوقت نداشتم... دنیا برقص، برقص، برقص... یخ های شهر وا بشن... دنیا برقص، یخ های شهر وا بشن
میخوام دنیا واسم برقصه، میخوام بیفته به پام، شاید یه لحظه بعد میخوام بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه، بازم بچرخه
طنز تلخ
طنز تلخ، شوخی هاش مثل آدم ها جالبن، راه میرن، میدوئن، وا میسن، جا میزنن
طنز تلخ، بعد خنده فکرت رو پر کرد، پاپیچن، رو مخن، رو مخم راه رفت همش
طنز تلخ، پیچیدست و پیر و پر از تجربه، پیر مثل یه درخت، پیر مثل یه پسر
که طنز تلخ رو فهمیده بود با حس ششمش، شمش و عشق، عشق و سکس، تنت رو پیرهن کنه
طنز تلخ، درس داره، سگ داره تو نگاهش، تو چشم هاش برق داره، حرف پشت حرف
طنز تلخ، تلخ زهر، زهر مار سومه، دو تا تو آستینت بود، سومی از هر دوئه
طنز تلخ، رگ به رگ، تیغ و جیغ و حرف خز، سیگار و دپرسی، استخون به سگ بزن
طنز تلخ، خاص، مثل هر کسی که خواست اون رو درک کنه، از اینا گوشم پره
طنز تلخ، خالقش، عاشقش، جالبه، بهش فضا رو بدید که رو فضا راه بره
طنز تلخ، سرده سرد، از کجاش بگم؟ جیبات رو بگرد شاید رنگش توئم خر کنه
طنز تلخ من، طنز تلخ من، شده روزمره، شده روزمره، طنز تلخ من، طنز تلخ من، همه رو گول زده، همه رو گول زده
طنز تلخ، قهوه بخور سرت رو به سنگ بزن، شعر بگو، فیلم بساز، فعلا قبرها زیر مان
طنز تلخ، قهقهه، لطیفهها ریدمان، پدرمان، درآمدمان، قوممان، دینمان
طنز تلخ، نقطههاست در پسش، پایانش، اگر خوش باشد، اندوه خیلی هاست
طنز تلخ، تلفن بخر، به همه زنگ بزن، بگو ارتباطات، از این اصطلاحات
طنز تلخ، حرف بزن، واسه همه حرف بزن، حرف بزن د سگ پدر، انقدر که کر بشن
طنز تلخ، زن بخر، ماشین رو به خر ببند، بنزین رو بریز رو خودت آتیش بگیر عر بزن
طنز تلخ، سرت رو تو برف مثل کبک، سر پایین، کون بالا، یکی طعمست، یکی دست خر
طنز تلخ، یه کتاب صد صفحهست، مست مست، انگشتت رو لیس بزن، چپ و راست ورق بزن
طنز تلخ، به پرواز یه تصویر هدیه کن، بالشتت رو پاره کن با پرهاش پر بزن
طنز تلخ، چت تر از پیمان من با خودم، مثل یه رپر هی هد بزن، هد بزن
طنز تلخ من، طنز تلخ من، شده روزمره، شده روزمره، طنز تلخ من، طنز تلخ من، همه رو گول زده، همه رو گول زده
دور
صدا میاد، صدا میاد، صدای رد پا میاد، صدای قهقهه ته چاه میاد
راه میاد، غول زیر تخت خوابت، ترس ناب بچگی ها، گور بابا هرزگی ها
راه میاد، پا میخواد، راه بیاد باش، بگه بهش، تو یا تشنهی قدرت یا سرعت یا پولی و فرصت
تیغ بگیری، لیس بزنی، کاسهها رو، مهلت ندی به اون توله سگ های بیصدا، پشت سر
ببین، گور بابا طرز فکرت، بسته پات رو، نه صدات رو میشنوم
نه میخوام که بدونم اون چشم هات، جای دیگه گیر کیه
این یکیه عین همه، عین منه، عین تو، یه بازنده
مثل همه که یه تنه، تن لشه فکرشـ(ون) حیاتش بی فلسفه ست
دست رد به دست بعد، دود، دود، مسته نه؟ خسته از شکست، یه لحظه مکث...
اون منم، اون منم که اونورم، از همتون دورترم
دورم و برای تو دست تکون میدم، نورم، به کورا، خط نشون میدم
یه احمق تو بازی آدم بزرگ هام، بریزم، بپاشم، شادم با گرگ ها
رسانهی تو منم، علاقهی تو منم، من کیم؟ من چیم؟ قلم تو دست دشمنم؟
ضعفم از طفرهی تیغه، نه گردن، نه زردم، نه سرخم، نه... چی بهش میگفتن؟
اون دورم و یادم رفته، یادم میره تاریخ، شیش گیر هشت
مثل شیشههای تاریک، خونههای فحشا، گونهها و اشک ها، دغدغهی آ... چی بهش میگفتن؟
چوب رو دوست دارم، بوش رو دوست دارم... بریدن درخت، تبر، میله پرچم، اونم دوست دارم...
وطن، گور، آرش... اسطورهی آزا... چی بش میگفتن؟
اونم منم، اون منم که اونورم، از همتون دورترم، اون منم
تو بهش میگی مریض
بخش یک - یارا
دلش میخواد آسمون و رنگ بزنه آبی، یه آدم عادی
یه عالمه ماهی بکشه جا ستاره ها تو دریای سبزش
پیرمرد خسته رو نیمکت نشسته، تو بهش میگی مریض
خب حق داری یعنی، یه وقتایی کمی از این حد وسط دوره
اون تو سینه اش نوره، بدنش تاریک، جسم واسه جنسیت رو نوشته ها ماژیک کشید
سپید، سیاه جای فکرش، تو بهش میگی مریض، ولی نمیکنی حسش
نمیدونی اسمش، نه نکردی حسش، تا حالا شده لمس کنی تن خاک رو؟
ژستت نمیخوره، کثیف شی، لباسات تمیزه، یه معیار بد تو ذهنت، خوبتم عزیزه
بهش میگی مریض چون از رو غریزه، یه کارایی میکنه که واست عجیبه
عاشق بارونه، عاشق برگه، سرد مثل برف، سخت مثل تگرگ
آب میشه تو گرمای عشق یه چشمه، جاری میشه رو صورت خیابون زشتت
تو بهش میگی مریض، ولی... اون مریض نیست، خیالاتی شده نترس خطری نیست
پودر میشه تو وجودش اثری نیست، صدا بارون میاد، گل میشه و خبری نیست
بخش دو - بامداد
میاد صدای بارون رو برگ ها، آروم و دارو تو کیسه
کلید ماشین تو جیبت، دستانداز، سرعت رو بگیر و جریمه نشو
رادیو رو روشن کن، موجی شد حرفات، ترسو شو، تو سطلا پاره کن کیسه
عاقبت گربهی هم شهری زیر بارون خیسه
هاهاهاها، خندههای شیطانی، رشتت رو بزن تجربی، انسانی
دو دوتا ریاضی، بازوهات فنی، تمام نظم و بکن با سؤالات درگیر
مردم احمق که عقل دارن تو شجاعی نه؟ احمق تویی
عاقل چسبید به صندلیش بست کمربند و هر موقع ترسید، بخاری بخار کرد، از توی اگزوز
لای عاشق و معشوق شد نفر سوم، به بشقاب شام گفت میل ندارم ولی وقتی کیک و بیارن، شیکمش پر
ولی تو پیرهنت خورد، از خون تو دماغت، از اون درد لاعلاجت
یه جیبه تو جیبت و یه آدم دیگه، امشبم طلا میخره واسه زن پیرش
بخش سه - دیگرد
آمار موزائیک های شهر رو داره بهتر از جـ*ـندههایی که دوس دارن لباساش رو بکنن
بسترش یه صندلی شیکسته ست، قرعه میکشه از هوا جایزه بده به سینه اش
بازدم، دم، تو هر ثانیه یه فکر شوم، حیاتش بی فلسفه ست، آب میده از چشمه اش به باغچههای یخ زدش
تو میدون دیدشه و گم میشه وسیلهش، راه و چاره تنگه، صداش وغ وغ بی ساهاب
قضیهی میزان عشق میشه یه مبحث علمی، اون از هر چی عدده بدش میاد
دردونهی آخریت رو ببر یه جای خوب، بگو هر چی که میخواد بخوره، به حساب من، باشه به حساب من
همه تنهاییات سکوت این شهر مریض لعنتی، به حساب من
گردن من سنگینه از فشار یه خط جوهر، گناه زندون های شهر، به گردن من
تو عاشق مست شدنی، هر چقدر که میخوای سر بکش، تلخی هاش و بزار واسه دهن من
برو هرچقدر که میخوای بخند از ته دلت، اشک های مونده تو مشکات واسه چشم های من
تو آزادی هر چیزی که میخواد دلت بگو، همه اجبار و خفقان به صدای من
جوک
گاز کن فندک و لب باز، باز گازوئیل و دم بگیر تا صبح ناز کن
راضیم ازت، بیا رفیق شیم، بیا ببندیم قرارداد
داد بزنیم رو دیوار با رنگهای جیغ، تیغ بزنیم از صورت تا هر دوتا جیب
گوشات رو بستی به حرفهای کی؟ بیا خرج کنیم جای اینکه سرمایه شیم
جز باختن راهی نیست، جفت پوچ، اعتراف کن، گل کوش؟
راه برو تلو تلو، بیا بچه شیم، بذار انقدر جوک بگیم خسته شیم
بیا کلیشه رو بپیچونیم آویزون به گردن، میگن نفتها زیر پامونن و بنزها زیر نفتن
بهشون گوش نده، دقت کن، اینها همشون حساب دارن ته دفتر
مال دنیا رو بخوریم و بالا بیاریم، بخوریم و بالا بیاریم، بخوریم و بالا بیاریم، مال دنیا رو بخوریم و بالا بیاریم، بخوریم و بالا بیاریم، بخوریم و بالا بیاریم
نقطه سر خط، حق؛ وکیلِ؛ گرونه، بحث رو بس کن (چی؟) لمس بیحس رو تخت
لمس کن، کف آسفالت رو لمس کن، به پنجره نگا کن بیرون رو درک کن
تابستون سرد باش زمستون برف شو، سرت رو قطع کن، تنت رو غرق کن
چپ برو راست بیا، من میگم، راست برو چپ بیا، میخوام بخوری تو در دیوار، بذا بگن شدی شبیه ردیها
اَه، این کلمه هم دیگه بد شده انقدر گفتن، اصلا چرا رپ؟ یه قرار بذار با هم، بشینیم بخندیم به بعضیها
یه پاکت سیگار بخریم و جوک بگیم هی، جوک بگیم، هی جوک بگیم
سیگار بکشیم و جوک بگیم هی، جوک بگیم هی، جوک بگیم هی، جوک بگیم هی
اورامان
بخش یک - دیگرد
تو آبرنگ باش، من میشم قلموت، رنگ بزنیم رو صحرای برهوت
غلت بزنم لا ذرات تنت، نقش بشیم تو عالم هپروت
اشکم نمیاد آبی بزن، بریزم از هوا جاری بشم
زوزهی سگ بدون رنگه، برهم بزن تا شاکی بشم
گل بکش نقش قالی میشم، پا بکش روم تا خاکی بشم
سرنوشت من خاکستره، سیاه و سفید رو قاطی بزن
نسیم شو پخشم کن چهارگوش بومت، سرخم کن زردم کن باشم طلوعت
من ته یه جادهی ناتمومم، پررنگم کن تا باشم شروعش
بخش یک - یارا
راستی، تو کجایی؟ خط بکش زیرم، ببین دست خودم نیست، دلگیرم
این دست رو اون دست، هی، این پا رو اون پا
پاشو، رنگ بپاش، اوستا، راستی، میشه منتظرش وایسیم؟
شاید برگرده، میگن کج رو باید راست دید
میشه سفید کنی انگشتات رو از نور خورشید؟ بمالیشون رو بدنم، میشه بپرسیم؟
جواب این سوال رو، نمیدونم چراش رو
نمیدونم نگاش کن، نمیتونم صداش رو
بشنوم و چشمهام خشک بمونه، انگار رو پشت بومه
احساس، اون پاشیده با دستش، خاکستری، شدم باز بستری، خاکستری...
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.